زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

سلام به وبم خوش اومدید اینجا پاتوق نوشته ها و یادداشت هامه امیدوارم از نظراتتون بهرمندم کنید.

ده یادداشت در دفاع از اصلاحات

یادداشت دوم : دامنه ی اصلاح طلبی (نخستین انتشار در دوره انتخابات در ستاد مجازی میر علی اصغر الموسوی)

هرجایی که سخن از تغییر فرم (reformism) باشد قطعا نظرات مختلفی برای ایجاد فرم جایگزین داده خواهد شد. مخصوصا اگراین تغییر در مورد فراگیری مانند تغییرات فرم در سیسستم اداری یک کشور تاریخی مانند ایران باشد و هزاران چشم طمع به آن دوخته شده باشد. وقتی رفورمیسم در ایران مطرح میشود شامل طیف گسترده ای از افراد از حلقه های نزدیک به جریان های اقتدار گرا و محافظه کار تا قشر هایی از اصلاح طلبان میانه رو  و همچنین برخی از نخبه های اصلاح طلب خارج از کشور تا حلقه های فشار بر جمهوری اسلامی مجاهدین خلق سلطنت طلبان و غیره نیز میگردد که هر کدام بنا به ذائقه خود میخواهند فرم جایگزین را در پروسه رفورمیسم در کشور به اجرا در آورند. و اینجاست که اگر قشر های معتقد به اصول و در گفتمان مقام معظم رهبری اصول گرایان اصلاح طلب کوتاهی نمایند هر جایی که امکانی برای برداشته شدن فرم فاسد و ایجاد فرم های اصلح تر ایجاد می شود با موج سواری اصلاح طلبان تند رو و قشر های ضد نظام تبدیل به یک بحران برای کشور میگردد.

تکلیف چیست؟ حال که پس از هزاران سال یک حکومت شیعی تشکیل شده و مدعی زمینه سازی برای حکومت منجی ادیان گشته بر همه ی آنانکه فساد را در سیستم اطراف خود میبینند تکلیف میگردد که دو کار را انجام دهند. نشان دادن التزام عملی خود به میثاق نامه ملی یعنی قانون اساسی و پایبندی به جمهوری اسلامی و تلاش جهت ارتقای آن و تعیین مرز های خود با آنانکه این اصول را نمی پذیرند.

وظیفه دوم عدم انحلال در حلقه های محافظه کار و حفظ هوشیاری سیاسی و روحیه منتقدی برای شکار همه ی آنانکه که خواسته یا ناخواسته در حال تضعیف مام میهن میگردند.

به این نمودار توجه کنید.

برای بزرگنمایی روی آن کلیک کنید

aalmousavi.blog.ir

طیف رفورمیسم

۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۱۳
سین الف

چقده خوب می شد میفهمیدیم یه سری رفتارامون نتیجش مثل کارامون یا حتی بد تره

مثلا وقتی داریم فکر کسی، صداشو، تصویرشو، آفریده های هنری کسیو بدون اجازش استفاده میکنیم مثل وقتیه که ماشین همسایه رو بدون اجازش برداری یا بهتر بگم بدزدی و بری دور دور!

یا مثلا وقتی یه دل میشکنیم خیلی بدتر از شکستن شیشه پنجره خونه کسیه!

بچه که بودیم اگه شیشه کسی رو میشکستیم بابامون دستمون رو میگرفت میرفتیم درخونه طرف و بابا با اعلام شرمندگی و اعتذار اجباری ما پول شیشه طرف رو پرداخت میکرد. اما حالا بزرگ شدیم حالا خودمونیم و خودمون میزنیم شیشه پنجره دل کسی رو میشکنیم نه عذر میخایم و نه پول شیشه شو میدیم البته شیشه دلو نمیشه عوض کرد... ولی میشه یه کارایی واسه شکسته گیش کرد.

دزدی هم مثل همونه

بارز ترین مثالش موبایلا و کامپیوتر هامونه که پر از محتوا های دزدیه موسیقی و فیلمه!

من تو کامپیوترم نزدیک سی گیگ موسیقی و نزدیک 500 گیگ فیلم و سریال دارم!

روز قیامت یکی یکی خواننده ها و کارگردانا رو بیارن یکی یکی فایلامو باز کنن بگن آقا شما راضی بودی اینو مفت نگا کنه یا نه؟

چیکا کنم اون موقع

چقده خوب میشد از خریدن یه آلبوم موسیقی یا یه فیلم اورجینال انقده خر ذوق نمی شدم که عکسشو بزارم تو سایتم که آی ملت دارم منم اورجینال میخرم. :)


۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۱۰
سین الف

چند روزیه که مثل یه کشتی به گل نشسته کنج خونه درگیر خودم بودم. کل شب رو بیدار میمونم تو مسنجر هایی مثل پالتاک ول میگردم و صبح ها تا بعد از ظهر میخوابم مفید ترین کاری که ممکنه کرده باشم اینه که برای گیاهان خونمون مقداری دی اکسید کربن تولید کردم. میگن هر از گاهی یه افسردگی چند روزه طبیعیه! اما واقعا آزار دهنده است مخصوصا اگر با این روحیه به امتحانات بزنم واقعا بدبخت میشم.

داشتم فک میکردم زمان شبیه چیه؟ به نظر من زمان شبیه یه اسبه یه اسبه که ما سوارشیم و داریم این مسیر رو میپیماییم. یه وقتایی که مثل الان انقد گشادگی فکری پیدا میکنیم که نمیتونیم به هیچی فکر کنیم انگاری که افسار اسب از دستمون در میره و اسبه با آسون ترین راهی که معمولا به سر پایینی ها و دره ها ختم میشه ما رو می بره من تجربه روز های موفق رو هم داشتم روز هایی که از ساعت 5 صبح بیدار میشدم واسه زندگیم برنامه مینوشتم در واقع انتخاب می کردم اسبم به کدوم جهت بره یه همت قوی و یه انگیزش قدرتمند میخوام تا قطار موفقیتمو راه بندازم.

با یه سخن طلایی از دارن هاردی متنک امشبم رو به پایان برسونم

دارن هاردی میگه موفقیت آدما مثل یه قطار میمونه، وقتی ایستاده با یه قطعه کوچولوی چوبی اندازه یه قوطی کبریت میتونی جلوی حرکتش رو بگیری. اما وفتی حرکت کرد و به یه سرعت نه چندان زیاد شصت کیلومتر بر ساعت رسید اون قدر قدرت پیدا میکنه که قادره یه دیواره چند متریه بتنی رو بترکونه و ازش رد شه حالا قطار من ایستاده و منتظره اون قوطی کبریت و از جلو پاش بردارم.

فردا از بالای کوه عون بن علی به سعید جدید سلام میدم.

۰ نظر ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۹
سین الف

اینسپشن یا تلقین یا الهام یکی از اون فیلم هایی بود که منو تحت تاثیر قرار داد یکی از بچه ها همین که فیلم شروع شد گفت اینو صدا و سیما پخش کرده منتهی هیچی نفهمیدم ازش انقد که پپیچیده بود. چند تا توصیه دارم براتون اول اینکه سعی کنید با زیر نویس ببینید چون دوبله نمیدونم به چه علتی اما همیشه ناقص میکنه فیلمو لا اقل در مواردی که من دیدم.

داستان فیلم به زندگی یه جاسوس حرفه ای اشاره داره که اطلاعات مورد نظر رو از ذهن افراد در حال خواب ازشون میدزده تا اینکه در ماموریت آخرش ازش یه چیز خاص تر میخوان و اون اینکه تلقین رو انجام بده یعنی بذر یک فکر رو در ذهن طرف بکاره.

فیلم برای من زمانی جالب تر میشه که به نوعی از مفهوم جهان های موازی اشاره میشه هر لایه که در خواب عمیق تر میشن زمان به نسبت مشخصی آرام تر میگذره مثلا به ازای ده ساعت خواب در طول پرواز اعضای تیم یک هفته فرصت داشتند که در ذهن سوژه کاوش کنند وقتی در اون خواب باز هم از این فنشون استفاده میکنند و یک لایه دیگر در خوابش فرو میرند شش ماه فرصت دارند و یک لایه دیگر بهشون ده سال فرصت میده که در طول یه پرواز ده ساعته کاوش و فعالیت کننده. کاپ و همسرش مال در لایه ای بالاتر پنجاه سال باهم زندگی کردند اما این باعث شد پس از بازگشت همسرش هنوز هم فک کنه در خواب هستن و لایه پایین تری هم وجود داره و خود کشی میکنه. در فیلم تنها چیزی که میتونه مشخص کنه آیا کاب خواب هست یا نه یک فرفره کوچک هست که اگر کاپ خواب باشه و اونو بچرخونه هرگز از چرخش نمی ایسته.

در انتهای فیلم برای یک پایان باز زمانی که کاب از خواب بیدار میشه و به خونشون برمیگرده فرفره رو میچرخونه و به سراغ بچه هاش میره اما فرفره از چرخش باز نمی ایسته.

و اینطوری اون شعار روی پوسترشون رو نشون میدن رویا ها واقعی هستند.

مفهوم مشابهی در کتاب دنیای سوفی به قلم یوستین گاردر آورده شده زمانی که سوژه داستان یعنی سوفی کتاب دنیای سوفی رو میخره و بعد یک لایه بالاتر میاد و به دنیای نویسنده اش میرسه مفاهیمی که به صورت انتزاعی مفاهیمی مثل مرگ رو ملموس میکنند.

در فیلم تلقین راه باز گشت به لایه پایین تر و در واقع پله پله تا پایین ترین لایه که جهان واقعی ما هست کشته شدن هست یعنی در واقع اگر شما کشته بشید بیدار میشید اما چه کسی میتونه پاسخ این سوال رو بده که اگر در همین دنیای واقعیت کشته بشیم کجا بیدار میشیم.

موضوع این فیلم یکی از چالش بر انگیز ترین مسائل فلسفه رو در بر میگره به طوری که یه فیلسوف چینی هزاران سال پیش اون رو مطرح کرده:

دیشب خواب دیدم که پروانه ام و امروز وقتی بیدار شدم سوال برایم پیش آمده که من حقیقتا انسانی هستم که خواب دیدم پروانه ام یا حقیقتا پروانه ای هستم که خواب می بینم انسانم"

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۴۵
سین الف
طبق معمول دو دوره گذشته زود تر از موعد باز شدن سالن ها دوربین به دست به محوطه رسیدم پارسال گشت و گذار کتابیم رو از غرفه بین الملل شروع کردم ولی امسال غرفه های دانشگاهی رو از همون اول صبح زیر و رو کردم با علی و کلی کتاب واسه علی گرفتیم. بعدشم رفتیم سالن عمومی و تنها کتابی که گرفتم ریشه در خاک فریدون مشیری رو گرفتم. با این که کل مسیر دوربین دستم بود اصن حواسم نبود عکس بگیرم و غیر از چند تا عکس ترکشی چیزی عایدم نشد. نکته ای که امسال و هر سال قبل رفتن یادتون باشه اینه که حتی اگه قراره یه کتابم بگیرید اسمشو بنویسید رو یه تیکه کاغذ بزارید تو جیبتون چون من کلی از انتشاراتایی که به قرار حافظه باید میدیدمشون یادم رفته بود مثلا انتشاراتی که کتابای آقای بهرام پور رو چاپ میکنن.
انتشارات سبزان هم رفتم جلد چهارم رمان های دنباله دار استفن هاوکینگ و دخترش لوسی هنوز به فارسی ترجمه نشده 
خلاصه اومدیم بیرون وه که چقد گرم بود این وسط چی میچسبه؟
شربت خاکشیر
از اصفهانیه میپرسن شیرین ترین چیزی که خوردی چیه؟ میگه یه کاسه ترشی مجانی
حالا فک کنین یه هم شهری ترک پیدا شه دو لیوان خاکشیر مجانی مهمونتون کنه
عکس جلو نمایشگاهی
اینم از عکس نمایشگاهی از راست علی فریدی من قادر صولتی و مهدی شجاعی
کودک کتابخوان
غرفه های کودک
غرفه های کودک رنگاورنگ و شاد بودن اما عناوین دلچسبی نداشتن از نظر من به نظر من که همه غرفه ها شبیه هم بودن اینجا
درخت و خستگی سر ظهر
وقتی با خستگی سر ظهر میرسی زیر سایه یه درخت و دوربین هم دستته
تراکتور استقلال
وپایان خوش روزی که توش 40 کیلومتر پیاده روی کردیم / پام بین مترو و سکو گیر کرد و نزدیک بود بشکنه / تراکتورمون برد / استقلالشون باخت / رحمتیشون سوخت / فریدون لبخند زد / و زندگی ادامه داشت...      (عکس: من و حبیب پهلوانی استادیوم آزادی 19 اردیبهشت 95 / عکاس: موبایل و خود علی فریدی)
۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۵۷
سین الف

امروز آزمون ارشدمه به امید خدا برای فتح قله های سیاست گام اول

راجب انتخابات چیزی ننوشتم سرم انقده شلوغ بود وبلاگی که برای آقای الموسوی کار میکردم و برنامه های انتخاباتی کل تایمم رو پر کرده بود که متاسفانه نشد که بشه البته به قول یکی از بچه ها خوب شد که نشد وگرنه ما کجا آقا سید رو میتونستیم پیدا کنیم تو یه گروه تلگرامی بیاد با ما گل بگیم گل بشنویم شعراشو بخونه و غیره

خلاصه سخن کوتاه گویم که بطالت وقت شریف حضرات نشود

من به اهدافم میرسم...

این خط ___

اینم نشون ###

پس نوشت: تصور کنید گام اولم رو اونقدر محکم برداشتم که کارت ورود به جلسه یادم رفته بود ببرم و با ماشین یکی از مراقبا برگشتم و برداشتم و رفتم آزمون.

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۰۲
سین الف

بسمه تعالی

با سلام خدمت همه دوستان و تبریک پیروزی سراسری لیست امید بالاخص دو کاندیدای لیست امید آقای بیمقدار و خانم دکتر ساعی

به قول مشهور عدم حضور سید همینطور دکتر عباس زاده هیجی از ارزش های این دو مرد کم نمیکنه. من افتخار میکنم این مدت با سید عزیزمون بودم

کسی که وقتی در جلسه نمایندگان کاندیدا کسانی خواستند که با تخلف بحث رای جمع کردن رو عنوان کنند برخواست و گفت حلال نمیکنم حلال نمیکنم حلال نمیکنم کسی رو که بخواد با تخلف و تقلب برام رای جمع کنه.

وقتی گفته شد که مراقب باشید تا کاندیدایتان سر افکنده نشود گفت دعا کنید کاندیدایتان مقابل خدا و رسول الله سر افکنده نشود.

مردی که پای میثاق نامه هایی که امضا کرد موند و شاید سر همین از کرسی سبز جا موند.

من افسوس نمیخورم که چرا این مرد نماینده نشد من اقسوس میخورم برای تبریز که شانس داشتن چنین مردی را به عنوان نماینده از دست داد.

افسوس میخورم برای مردمی که افتخارشون پایین ترین درصد مشارکت در کشوره در حالیکه میتونستن هر چهار کاندیدا رو به مجلس بفرستن

احسنت به غیرت سیاسیتان احسنت به احساس وظیفه تان

از فردا اگر از احدی از شما بشنوم که از اوضاع کشور شکوه میکنید بر شما نخواهم بخشید

بر شما باد که تا ابد در خانه بمانید

قطعا یکی از بزرگترین شانس های زندگی من آشنایی با این مرد بود موضوعی که مطمئنم سالیان سال با افتخار از اون یاد خواهم کرد.

ان شاء الله که اخبار خوبی از این سید جلیل القدر در ماه ها و سالهای آینده بشنویم

 دردهای بزرگ مردهای بزرگ می زایند و مردهای بزرگ نیز دردهای بزرگ می خواهند.( ( ژان پل سارتر ) )

س. اصلانی



aalmousavi.blog.ir

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۵۲
سین الف
کتاب اثر مرکب دارن هاردی رو امروز تموم کردم دفعه اول که فرشید اونو بهم پیشنهاد کرد و باهم رفتیم تا بخریمش فرشید بهم گفت که من بهت میدادمش اما تا ده بار دیگه برا خوندن پیش خودم رزروه چند روز پیش وقتی جواب مشابهی رو به یکی از دوستام دادم دلیل حرف فرشید رو فهمیدم. بهر حال هیچ کس نقشه گنج رو بعد از یبار مطالعه به کس دیگه ای نمیده البته گنج ها منحصر به فرده و به قول آنتونی رابینز اتفاقا خوشبختی زمانی ارزشمند تره که آدم های اطرافتون هم خوشبختی رو حس کنن. به هر حال هم بنا به عادتم بعد از خوندن هر کتاب خوب و هم بنا به توصیه دارن هاردی در انتهای کتاب این متن رو نوشتم .
کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی
یکی از بهترین مطالب از دید من بحث مسئولیت صد در صد هستش تا وقتی مسئولیت صد در صد زندگی رو بر عهده نگیریم کلی آدم و شرکت و دولت و ارگان و نهاد پیدا میشه که میتونیم بندازیم گردن اونها اما اگه صد در صد مسئولیت کل زندگی رو به عهده بگیریم حتی در مشکلاتی که قسمتی از اون سهم ما بود به دنبال راهکار های خوب میگردیم. نکته دو میشه به قانون استمرار که سازنده اثر مرکب هست اشاره کرد این براتون شگفت انگیز نیست که با استمرار تمرین روزی دو ساعت به مدت ده سال شما جزو نوابغ خاص هر رشته ای میتونین باشین؟ و نکته سه هل دادن دیوار توانایی ها و ظاهر شدن فراتر از انتظاراته مثلا با چند رکاب بیشتر در نقطه ای که به آخرین توانتون رسیدید فقط چند قدم جلوتر نمی افتید بلکه چندین برابر بهتر ظاهر میشید. 
حتما حتما حتما این کتاب رو بخونید به امید روزی که موفقیت همدیگرو ببینیم.
۰ نظر ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۵۶
سعید اصلانی

امسال هم به هر نحوی بود ته کشید و رفت امسال زیاد تفاوتی با پارسال و پیارسال نداشت در واقع سالهای کارشناسی برای خیلی از دانشجو ها مث هم میگذرن. متاسفانه البته حدیثی بود از یکی از معصومین که میگفت اگه دوتا از روز های عمرتون شبیه هم باشن ضرر کردید حالا منو خیلی از همسن و سال هام رو ببینید که سه چهارسالمون شبیه همه. نباید بزارم تو برهه های دیگه ی زندگیم این اتفاق تکرار بشه. سال 94 تصمیمای خوبی گرفتم تو یه سری کلاس های آنلاین موفقیت  شرکت کردم و و کلی اهداف و برنامه نوشتم اما خیلی کم عمل کردم بهشون امیدوارم که در سال نو بتونم تاکتیکی تر و عملیاتی تر وارد عرصه بشم و اقدام کنم. امسال تابستون کار کردم و تهش تصادف کردم و سه ماه رانندگی زیر شلاق آفتاب کشک. امسال بهمن رفتیم مشهد امسال کلی از دوستام فارغ التحصیل شدن و تنها شدم تو دانشگاه امسال سال آخری شدم و به قول معین "همه رفتن کسی دور و برم نیسن..." امسال با ایسنا همکاری مو شروع کردم . خلاصه سال بهتری بود نسبت به 93 اما 95...

95 خیلی با این سالها فرق داره. کنکور ارشد اردیبهشت و فارغ التحصیلی سربازی یا یه دانشگاه برای تحصیلات عالی و کار آموزی سه تا اتفاق مهمیه که سال 95 رو واسم خیلی متمایز میکنه. بیخیال شم از خودم... 1395 سالیه که دور دوم انتخابات مجلس انجام میشه و مجلس جدید به راه میفته امیدوارم که هر چی که قراره بشه اوضاع کشور کمی بهتر شه امیدوارم سال بعد این موقع اگه زنده بودم و داشتم همچین متنی مینوشتم بنویسم خدارو شکر امسال پر بود از خبرای خوب.

امیدورام سال 95 هیچ زندانی دور از خانواده اش نمونه!

امیدوارم اوضاع اقتصادی بابا ها خوب بشه!

امیدوارم هیچ مادری به خاطر جنگ و قتل و تروریسم به سوگ عزیزاش نشینه!

امیدوارم  همونطور که آشوب ها یهویی تو دنیا ایجاد شدن یهویی هم برچیده بشن!

امیدوارم زندگی بهتر بشه خلاصه... 

و اما ... اینم عیدی من به شما دوستای خوبم آهنگ قشنگی از حجت  اشرف زاده به نام ماه و ماهی

لینک دانلود به دلیل رعایت حقوق تولید کننده اثر حذف شد

میتونید این آهنگ رو به صورت قانونی از سایت زیر تهیه کنید.

http://beeptunes.com/

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی..

اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی!

آه از نفس پاک تو و صبح نشابور

از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی..

 پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار

فیروزه و الماس به آفاق بپاشی!

 ای باد سبک سار! مرا بگذر و بگذار!

هشدار! که آرامش ما را نخراشی..

 هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم!

اندوه بزرگی ست چه باشی.. چه نباشی..

 

۰ نظر ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۱۷
سعید اصلانی

مجموع عقاید من در باره گرایشات سیاسی ذهنم. شاید این متن برای برخی اصلاح طلب های اسمی هم سنگین بیاید اما این همه آنچیزی است که از اصلاحات به آن باور دارم. نگاشته شده در ده یادداشت و ده ایراد وارده 

یادداشت اول: اصلاح در برابر افساد

شاید این قطعه از سخنان مقام معظم رهبری را بارها شنیده باشیم اما باز نگری در آن خالی از فیض نخواهد بود.

بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم بندی را غلط می دانم. نقطه ی مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نیست. نقطه ی مقابل اصولگرا، آدم بی اصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است ... نقطه ی مقابل اصلاح طلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاح طلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روش ها به صورت روزبه روز و نوبه نو.

مقام معظم رهبری مدظله به خوبی در این متن نگرش دو قطبی شدن جامعه را تبیین میکند و همینطور نیز هست چرا که به قول حضرت امام اگر کسی بداند اصلح تر از او هست و همچنان بر بودن خودش در میدان اصرار بورزد آن فرد به جامعه ی مسلمین و به بیت المال خیانت کرده است چه آنکه فرد اصلح در گرایشی نا همگون قرار داشته باشد. پس این نوع دو قطبی شدن فضا اصلا مناسب نیست. پس آیا باید دودمان اصلاحات و اصولگرایی را برچید...؟؟

هرگز! همانطور که حضرت آقا در بیاناتشان فرمودند اصلاح در برابر افساد است. هر انسانی فارغ از رنگ و نژاد و ملیت اگر در سیستم اداری اطراف خود فساد ببیند اگر ردی از پولهای کثیف ببیند اگر ببیند فساد سیستماتیک فرم سازمان ها و ارگان ها را در برگرفته بر او تکلیف می شود بعنوان یک رفرمیست وارد عرصه شود و فرم های آلوده به فساد را از نو دچار تحول نماید و آن ها را اصلاح نماید.

بروز پدیده فساد در سیستم بروکراسی ایران بالاخص در دولت دهم بر کسی پوشیده نیست. پس نمی توان باور داشت در ایران کسی از رجل سیاسی با اصلاح طلبی مخالف باشد. اما آنچه باعث می شود گاها به مخالفت بر ایده اصلاح طلبی برخیزند مخالفت با برخی چهره ها و اعمال خاص است که از سوی مدعیان این جریان در طول سالهای گذشته به وقوع پیوسته.

پس با این دید اکثریت شخصیت هایی که نقدی به عملکرد ارگان یا سازمانی میبندند در واقع به طور غیر مستقیم کمر محکم میکنند و به عنوان یک اصلاح طلب اقدام به اصلاح وضع میکنند.



aalmousavi.blog.ir

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۷
سعید اصلانی