زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

سلام به وبم خوش اومدید اینجا پاتوق نوشته ها و یادداشت هامه امیدوارم از نظراتتون بهرمندم کنید.

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نسبیت گرایی» ثبت شده است

سال ها گذشته از روز که نخستین سوال های حقیقت جویانه را در 11 سالگی و شاید قبل از آن از خودم و از اطرافیانم می پرسیدم. در دفترچه ای که همان روز ها سوال هایی که از دیگران پرسیدم و پاسخ قانع کننده ای از کسی نگرفته ام. "آیا حیوانات هم روح دارند؟ آیا آن ها هم به بهشت و جهنم می روند؟ تفاوت انسان و حیوان چیست و آیا میمون های باهوش انسانِ کودن حساب می شوند یا خیر؟ و ..."
همان روز هایی که در تفاوت میان مسیر های حقیقت شروع به خواندن رساله عملیه مراجع تقلید کردم و تفاوت های آن ها را بررسی کردم. به دنبال رد پای حقیقت مسیحیت و یهودیت را نیز گشتم و در نهایت و پس از چندین سال سخت مجذوب نور خاتمیت و کمال اسلام شدم . با ذره بینی در دست در میان 73 فرقه اسلام به دنبال فرقه ی ناجیه می گشتم که باز ابدا آسان نبود و روز های پر از استرس و سختی را برایم رقم زد. از ابتدا تاریخ اسلام را شروع به خواندن کردم در مسیر حقیقت در عراق و عربستان و ترکیه و سوریه و مشهد و قم با علمای مختلفی صحبت کردم. سال ها بود که رد پای حقیقت را همه جا می دیدم و هیچ جا نمی دیدم. به نسبیت گرایی رسیده بود. جمله معروفم که "حقیقتی هست اما در این شوربای جهانی به این آسانی نمی توان آن را یافت." بر پیشانی اندیشه ام نصب کرده بودم.  پلورالیسم دینی را تجربه می کردم. همه راست می گویند و هیچ کس همه ی راست را نمی گوید.
گاهی به یک راهنما نیاز داری که از این تناقض بیرون بیایی...
و اینجاستکه چنان شد که پیرمان گفت:
شهیدان نقاط مشعشع در این صفحه ی درخشان اند که مانند ستاره ی راهنما، راه را به همه نشان می دهند. رحمت و صلوات خدا بر آنان باد.
سیّدعلی خامنه ای
۶/مهر ماه/۱۳۸۵
ابراهیم ها و تورجی زاده ها و امین ها مرا به مسیری بردند که هم منطق داشت هم شهود. حقیقت محض جلوه ها می کرد.
سرزمین حقیقت چه سرزمین زیبایی است...
با خود می پرسیدم آیا راهی که آمدم تا به این نقطه برسم پر از تغییرات یک آدم دمدمی مزاج بود یا مسیری برای تکامل یک سالک حقیقت...
هرچه باشد باید گفت که اکنون در وادی شیرینی هستم. الحمد لله لهذا جایی که امروز در آن هستم ارزش همه سختی ها و حیرانی ها را داشت. مدیون خدایمبرای جایی که در آن ایستاده ام. برای هدایایی که دریافت کرده ام برای قلبی که مطمئن شده  الحمد لله

۲ نظر ۰۲ دی ۹۷ ، ۰۷:۴۵
سین الف

لینک خبرگزاری پانا:

http://www.pana.ir/news/85298

لینک خبرگزاری ایسنا:

http://orumiyeh.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=21452

لینک های خبر گزاری پلیس:

o     نمونه گزارش تصویری تشییع جنازه شهید عبدالملکی در بانه: http://news.police.ir/News/photoNews.do?Id=286614

o     نمونه خبر کار شده موجود در آرشیو سایت خبرگزاری پلیس:

http://news.police.ir/News/fullStory.do?Id=283404

http://news.police.ir/News/fullStory.do?Id=286644


۰ نظر ۱۱ دی ۹۶ ، ۰۱:۳۲
سعید اصلانی

جامعه مدنی روایتگر فعالیت های قشری پیرامون گسترش و حفاظت از دموکراسی است که نوین ترین شیوه ی حکومتی برای احقاق حقوق همه اقشار جامعه معرفی می شود. کاظم علمداری معتقد است که دموکراسی هر چند پر از مشکل اما بهترین در میان بد هاست. دموکراسی مورد نظر وی که در این کتاب شرح داده شده بر روی پایه هایی از لیبرالیسم و سکولاریسم و همچنین کاپیتالیسم استوار است. بطوریکه در جای جای کتاب میخانیم سرمایه داری ضرورت دموکراسی است اما هر سرمایه داری دموکراسی نیست سکولاریسم لازمه ی دموکراسی است اما هر سکولاریسمی دموکراسی نیست. یکی از نقاط قوت کتاب نو بودن مطالب آن است بطوریکه در آن بطور متناوب مثال هایی از مصر پس از انقلاب و کودتای نظامیان همینطور شرایط حال منطقه ای خاور میانه و ایران پس از سال 88 را شاهدیم. این کتاب با شیوه کتاب های آموزشی از طرف انتشارات توانا  که خود را توسعه دهنده فعالیت های مدنی در ایران می داند منتشر شده است.

یاد دارم که یکی از دموکراسی خواهان در یک یاز تلوزیون های فارسی ماهواره ای معتقد بود علاقه مندی به دیکتاتور ها که در میان ایرانیان شایع است یک بیماریست. او نوک پیکان را به سمت سلطنت طلبان می گیرد و خواستار ایجاد جامعه ای دموکرات در ایران است ولی من همچنان پیرو مطالبی که در گذشته گفته بودم هنوز هم دیکتاتوری های قدرتمند را برتر از دموکراسی های ضعیف میبینم. دیکتاتوری قدرتمند اگر بتواند اتوریته خود را در عرصه های داخلی و خارجی بروز دهد باعث افتخار شهروندان خود خواهد بود. پیچیدن نسخه های مشابه برای همه مردم دنیا نه کاری صحیح به نظر می رسد و نه پاسخگویی عملی نشان خواهد داد. دموکراسی یکی از نسبی ترین شیوه های حکومتیست که در جهان اجرا شده و شاید در تئوری بسیار قدرتمند نشان دهد اما در عمل می بینیم که نه کشور های جدا شده از شوروی سابق و نه جمهوری های استقلال یافته ی آفریقا و آمریکای جنوبی هیچکدام به حد مطلوب از اهداف دموکراسی دست نیافته اند. و در واقع فرمول نامرئی در اروپا و آمریکای شمالی که از مهاجران اروپایی تشکیل یافته تنها محدوده های جغرافیایی بوده که موفق به تشکیل سیستم های موفق دموکراتیک شده اند. حتی کشوری مثل کره ی جنوبی هم با کمک های مستمر سیستم نظام دولتی ایالات متحده توانست جمهوری موفق کره ی جنوبی را شکل دهد وگرنه قرینه معنوی کره  در کره ی شمالی نشان می دهد که این سیستم در تکامل دچار چه نوع قدرت هایی می شود. ایراد هایی هم که به سیستم های سرمایه داری گرفته می شود به نظام دموکراسی وارد است چرا که لازم و ملزوم همدیگرند.

هدف از نگارش این مطالب دفاع از سیستم های ایزوله و تقبیح دموکراسی نیست اما نگاهی واقع گرایانه و پراگماتیستی به خود مقوله ی دموکراسی بسیار ضروری می نماید.

البت ههه تلاش جوامع مدنی و به طور ریز تر فعالین مدنی در راستای تلاش برای دموکراسی به معنای غربی آن نیست. مقابله با تمامیت خواهی ظلم و حفظ حقوق شهروندی از مطالبات جوامع مدنیست که در تحت سیطره ی هر حکومتی ممکن شود مطلوب است.

کاظم علمداری دیدگاهی نسبتا جامع در این کتاب داشته و سعی کرده نقاط زیر و بم جامعه ی مدنی برداشت های متفاوت و نیز کم و کاست های آن را به تصویر بکشد که به هر حال برای کسانی که قصد زندگی در محیط شهروندی و جامعه ای مدنی دارد مطالعه آن ضروری می نماید.

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۱۲
سین الف


از فلسفه تا سفسطه یک عمر دویدم
آخر نه به اقرار رسیدم نه به انکار
مثل مولانا و حافظ ابیات غزل های دکتر فاضل نظری در عین وزن عالی گذری نسبی به عالم نسبیت دارد. فاضل یک نخبه ی غزل سراست که زندگی را می سراید یک زندگی مخلوطی از عشق و مذهب و منطق و حیرانی بین این قوا
آنقدر حیرانی بین این قوا عمیق و توفیق ما از هر کدام نسبیست که گویی خود را هیچ کدام نمیبینیم و نه تنها خود را هیچکدام نمیبینیم بلکه دقیق که مینگریم آن را ضد خود میبینیم. توصیف فاضل از این خود این گونه است:«من ضدی دارم/ آن‌قدر فریب‌کار که آن را/ «خود»پنداشته‌ام/ حالا/ من از خود برای تو شکایت آورده‌ام»
توصیف نوستر آداموس گونه ی فاضل از ضدش هم زیباست و هم سحر آلود. و این شرح خلاصه ایست بر هر آنچه که او سروده زیباست و رمز آلود زیباست و سحر آمیز زیباست و دارای جریان. 
آثار فاضل را بین کار هایم به عنوان جایزه برای خودم تعیین میکنم یکی فاضل نظری و دیگری فریدون مشیری که شعر هایشان حکم شکلات وسط کتاب درسی را دارد.
خلاصه کنم که این کتاب را باید خواند



۰ نظر ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۳۱
سین الف
بر خلاف دوستم که امروز میگفت عجب کارگردان قدری دارد این بلبشوی خاورمیانه من معتقدم عوامل صحنه ی زیادی مشغول به کارند اما قریب به اتفاقشان نمیدانند برای چه فیلمی دارند نقش بازی میکنند. این فیلم اتفاقا از بی کارگردانی محض درد می برد هر بازیگر هر جای تئاتر که ایستاده به ناگاه حرکتی می زند که آدم از دیدنش حیران می ماند. اتفاقا هر نخودی که در این شربا در حال جوشیدن است احساس میکند کارگردانی کل آبگوشت بر عهده ی اوست. این وسط یک عده هم گیر داده اند که حلب با مذاکره آزاد نشد با مقاومت آزاد شد. آقا شما راست میگویید پس لابد مذاکرات آمریکا روسیه و همینطور مثلث ایران روسیه ترکیه در هفته های گذشته جهت تعیین محل پهن کردن بساط در روز سیزده بدر بود.
در دنیای نسبیت ها جنگ ها حق و باطل نیستند. و جنایتکار ها نسبی اند. یک طرف اقوامی وحشی و بدوی که پوست کودک را جلو والدینش میکنند. آن طرف هم اقوام وحشی متمدن که با هواپیما های پیشرفته خود آتش روی بیمارستان های حلب می ریزند. داستان سوریه و داعش هر چه که هست به این زودی ها جمع شدنی نیست. گاهی دلم میخواهد باور کنم روایت امثال رائفی پور ها را از داستان تشکیل داعش در روز سجده بر حضرت آدم. و از طرفی باورم را بریده اند رسانه های چپ و راست و بالا و پایین. اکنون به هیچ رسانه ای اعتماد ندارم هیچ خبری را باور نمیکنم و حتی قضیه هایی مثل قتل یک سفیر رو هم جدی نمیگیرم و فقط منتظرم ببینم چه می شود. فعلا هیچ چیزی را باور نمیکنم تا چون شود...
سفیر روسیه
۰ نظر ۰۱ دی ۹۵ ، ۲۰:۳۰
سین الف

تصور میکنم زندگی کردن بدون اینکه به خودت فرصت فکر کردن بدی یه سبک خیلی آسونه. غذا میخوری میخابی  سر کار میری و سرگرمیاتو دنبال میکنی. و این می شه اکوسیستم زندگیت. من اما هیچ وقت نتونستم به این اکوسیستم عادت کنم و مثل یه ماهی که تلاش میکرد راه دریا رو پیدا کنه خودم رو به هر مسیری مینداختم. زندگی گذشتم رو که مرور میکنم می بینم تفکرات زیادی بوده که مدت ها در گیری ذهنیم بوده و ساعت ها وقتم رو بهش اختصاص میدادم اما امروزه میبینم ارزشش رو نداشتن و کاش کار های مفید تری در اون روز ها انجام میدادم. امروزه می فهمم که کلی مباحث انسانی تر هست که توجه به اونها شاید بتونه یک قدم کوچیک باشه برای رسیدن به اتوپیا. امروزه میفهمم حتی همراهی با یه تیم حمایت از حیوانات مثل آوینا می ارزه به صد ها تفکر مسخره ای که ممکنه داشته باشی. یکی از اون تفکرات نازیسم و طرفداری از هیتلر بود. وقتی اندیشه ای به صورت پارادایم در دنیا وجود داره شنا خلاف جریان مسیرش نه مفهومی داره و نه منفعتی. دنیا هیتلر رو به عنوان یک جنایتکار جنگی میشناسه  چرا؟ جوابش سادست چون اون بازنده جنگ بود. هزاران جنایت بزرگتر توسط دشمنان هیتلر انجام شد اما هیچ کس صداش هم در نیومد اما این باعث نمیشه شما یه نئونازی بشی و بخای از هیتلر تمجید کنی. هیچ کس در زندگیش بدون اشتباه نبوده و انسان دانا باید به همه چیز با دیدی نسبیت گرا نگاه کنه. هیتلر یک سیاستمدار زبده بود و به سرعت تونست از طرق فن بیان از طریق حزبی خودش رو به رده های بالای کشورش نزدیک کنه .حالا این فرد کسی باشه که دستور هولوکاست رو صادر کرده یا نه حتما نکات آموزنده ای برای یک خبرنگار برای یک سیاستمدار و برای یک انسان امروزی داره کافیه تا با شناخت نکات مثبت و آموزنده شخصیت ها و افراد رو به کار بگیریم. در این پارگراف به عبارتی خواستم نظرم رو در مورد هیتلر و سیستم هایی مثل پان ترکیسم و... که روزگاری طرفدار و حامیشون بودم اعلام کنم تا کسی نتونه در آینده منو به داشتن این تفکرات متهم کنه. در واقع استناد به گذشته ای که در حال تغییر بودم از دید من مردوده.

۰ نظر ۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۴
سین الف

خلاصه فحوای نسبیت گرایی حول دو محور است.

اول اینکه هر اندیشه و مکتبی خود را افضل و حق می داند و عمر هیچ انسانی کفاف برسی و اعلام نتیجه هر آنکه اعلام حقانیت میکند را ندارد. نسبیت گرایی طی یک آزمایش علمی نشان میدهد اکثر کسانی که دینشان را تغییر داده اند برسی شوند خواهیم دید که صرفا مجموعه ای از عوامل مبتنی بر شانس در اطرافشان وجود داشته و باعث شده آنها این راه را انتخاب کنند. برای مثال انسانی با یک بودایی همکلاس میشود و شیفته اخلاقیات شرقی میشود و تصمیم میگیرد بودایی شود و شخص دیگری به خاطر نزدیکی محل کارش با مسجد و مسلمانان با آنها معاشرت میکند و با دعوت آنها تصمیم به مسلمان شدن میگیرد.

محور دوم درباره راه حل این مشکل سخن میگوید راه حلی که نسبیت گرایی نشان میدهد به دو دسته تقسیم میشود. راه حل نتیجه گرا و راه حل جامعه گرا

نسبیت گرایی جامعه گرا به دنبال تنش نیست و به نسبیت گرایان توصیه میکند با تفکرات سازنده فرهنگ و سنن جامعه خود را دنبال کنند و به گونه ای با اصلاح طلبی سعی در سازماندهی ساختار های جامعه خود گردند و همینطور برای اعمال نفوذ در جوامع دیگر خارج از محدوده فرهنگ خودی باید با فرهنگ خود آن افراد قضاوت شود. برای مثال در تعریف نسبیت گرایی فرهنگی میگویند:

"نسبی‌گرایی فرهنگی نظری‌است که می‌گوید باورها از فرهنگ تأثیر پذیرد و بهترین راه فهمیدن آنها در بستر فرهنگ است.[۱] بر اساس این اصل افراد نباید از استانداردهای خود جهت قضاوت رفتار افراد از فرهنگ دیگر استفاده کنند. اعتقادات و رفتار اشخاص را باید بر حسب فرهنگ خود فرد فهمید."

اما نتیجه گرایان جور دیگری به قضیه نگاه میکنند آنها معتقدند هر رفتار خوبی را در هر نقطه ای که دیدید شکار کنید و به کار بندید. سوالی که پیش می آید نوع نگاه به قضیه خوب یا بد است مثلا لخت بودن بین قبایل بدوی خوب و در جوامع شهری امروزی امری قبیح است پس معیار چیست؟

پاسخ را در آزمونی به نام مورد بغرنج تراموا می یابیم

این آزمون اثبات میکند اخلاقیات فطری مسائلی هستند که به صورت میانگین در همه جای دنیا می توان بر اساس آن قضاوت کرد چه در میان قبایل وحشی آفریقایی باشید و جه در تور گردشگری میلیاردر های اروپایی میتوانید به فطرت خود مراجعه کنید میتوان در این باره اندیشید و مسائل شبهه ناک را با اندیشه حل کرد.

۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۵۲
سین الف
می گوید نسبیت غیر ممکن است. می گویم چطور؟ آسمان را نشان می دهد و می گوید آسمان تاریک است و هیچ گس پیدا نمی شود که بگوید آسمان روشن است. جوابش را نمی دهم. شماره ای را در موبایلم می گیرم و روی بلند گو می گذارم:-سلام استاد -سلام آقا سعید بفرما کاری داشتی؟
-استاد میخواستم ببینم صورت فلکی عقرب رو میشه رصد کرد ؟آخه نمی بینمش -درسته سعید جان الان ماه بدر هست و نمیشه دیدش آخه آسمون روشنه  -میشه دوباره بگید؟ -میگم آسمون روشنه الان نمیشه ستاره های جنوبی رو دید! -آها ممنون استاد
موبایل را در جیبم گذاشتم و به او گفتم استاد نجومم بود. جوابش را گرفته بود گویا خدا حافظی کرد و آرام آرام در حالی که داشت فکر میکرد از من دور شد.
۲ نظر ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۱:۵۷
سعید اصلانی

دنیای نسبیت گرایی دنیای عجیبیست. در آن به واسطه اندیشه هایت با انسان های مختلفی رو برو میشوی. انسان هایی که هیچکدام رنگ بوی دیگری را ندارد و یا ممکن است چند نفر مختلف را بشناسی که به خون هم تشنه باشند. در همین چند سال اخیر تنوع افرادی که به گونه ای با آنها ارتباط داشتم از بهایی و مسیحی و داعشی گرفته تا شک گرا ها و آتئیست ها و لا ادری گر ها. نسبیت گرایی میگوید در هر کدام از این سیستم ها رگه ای هرچند نازک از حقیقت وجود دارد. در بسیاری از مواقع این را می شود به راحتی برای هر کسی توضیح داد اما بعضی وقت اصلا نمیفهمم برخی  افراد چه مبنایی را دنبال میکنند که اینگونه از برخی لودگی ها حمایت میکنند.

یکی از چیز هایی که تحت هیچ شرایطی به کَتَم نمی رود قضیه حمایت عده ای از آل سعود است. آل سعود چه در قضیه به روی کار آمدن و چه در قضیه همکاری با دشمنان جامعه اسلامی برای ضربه زدن به دنیای اسلام و چه در قضیه اجرای عملی جمله هدف وسیله را توجیه میکند در دین سیاسی خود کار نامه پلیدی بر جای گذاشته. چه زیبا گفته حضرت امام که ما اگر روزی صدام را ببخشیم هرگز از جنایات آل سعود نخواهیم گذشت.

ابتدا که داستان منا را شنیدم واکنشی نشان ندادم. به هر حال اتفاقی بود که در تجمع و حرکت دسته جمعی میلیون ها نفر ممکن می بود که اتفاق بیفتد. اما اندکی که گذشت برخی چیز ها را که شنیدم به داستان بو دار آل سعود شک کردم قضیه تشنه بودن و آب چه بود؟ قضیه گم شدگان (شما بخوانید ربوده شدگان) کاروان های ایرانی چه بود؟ قضیه جرثقیل مشکوک یازده سپتامبر که برای اولین بار در چند صد سال اخیر در حرم امن فاجعه آفرید چه بود؟ قضیه شاهزاده سعودی چه بود؟ همه این ها باعث شد که این روز ها چندین بار این جمله میثم مطیعی را بر زبان بیاورم که "مکه در قبضه نا اهلان است... کعبه در چنگ ابو جهلان است... الیهود من وراء الفتن... لعن الله علی آل سعود... و..."

تسلیتی از عمق وجود دارم برای خانواده های داغدار و همه کسانی که عزیزی را در فاجعه از دست داده اند.

تسلیتم به دوست عزیزم حمید که استاد بزرگوارش استادمحسن حاجی حسنی کارگر را در این فاجعه از دست داد.

تسلیتی به شاگردان استاد حاتمی عزیز که بسیار داغدار بودند از این ماجرا

تسلیت تسلی کوتاهیست بر زخم های مان اما این زخم ها روزی درمان می شود که بحول قوه الهی بساط آل سعود از حرم امن الهی برچیده شود. و استاندار مکه توسط امیر زمان از کوفه تعیین گردد.

۰ نظر ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۴
سعید اصلانی

جنگ هفتادو دو ملت همه را عذر بنه             چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

حدیث هفتادو سه فرقه اسلام را شاید شنیده باشید. برخی میگویند پیامبر هفتادو سه هزار گفته اما راویان چون برایشان سخت بود باور اینکه امت واحده به هفتادو سه هزار فرقه تقسیم شود آنرا کمتر نقل کردند. امروزه اما شاید بتوان هفتادو سه میلیون فرقه را هم یافت. شخصی شدن دین در سایه سکولاریسم پنهانی که بر جوامع اسلامی مستولی شده باعث شده هر کس جهان بینی خاص خود را در باره خدا دین و آخرت داشته باشد. در کوچه و بازار  با مردم که سخن میگویی این را مشهود میبینی یکی میگوید خدا که ما را برای عذاب نیافریده هر کاری دوست دارید بکیند دیگری میگوید خدا درست پیامبر درست ایمه درست اما مسلمان های حالا یکیشان هم درست نیستند.

اینها مردمند برای بعضیشان تفاوتی نمیکند که به کدامین دین باشند. برای بعضیشان فکرشان فقط فکرشان است و عملشان آنچه از پدرانشان یاد گرفته اند.

اما خواص آنانکه به آنچه می اندیشند لباس مرکب پوشانده و بر رفاتر سفید جاری نموده اند.تعدادشان قطعا از 73 هزار هم بیشتر است با انواع تنوع ها.

آنقدر متنوع که کرانه های بالا و پایین آن به سختی دیده می شود.

از اسلام رحمانی مولانا بگیر تا اسلام اقتدار گرایانه ی داعش...

با اکثر پیروان این فرقهها که سخن گفتم گرچه در راه و منش و روش با یکدیگر اختلاف داشتند اما همگی در یک چیز اتحاد داشتند. و آن این بود که همگی خود را پیرو حقیقت و سایرین را گمراه می دانستند.

راه چاره چیست ؟

هر 

راه آن هرچه باشد پیوستن به الحاد نیست. الحاد از آب گل آلود جنگ های داخلی اسلام حد اکثر استفاده را برد و امروزه کم نیستند آتئیست ها  امروزه مشت های با تمام توان بر پیکره اسلام فرود آورده اند.

یک سوال آنانکه امروز علیه اسلام می تازند از اسلام چه میدانند. آیا هرگز قرآن پارسی مثنوی معنوی را ورق زده اند

تفکری که من تا طلوع فجر بر آن خواهم بود نسبیت گراییست هر کسی که خود را حق میداند تلالویی از حقیقت در او هست ولی در باطل غوطه ور باشد. آمیختن حق و باطل حقیقت را باطل نمیکند اما مبارزه به سبک امروز حقیقت را با باطل یکجا می سوزاند. بیایید کمی خودمان را جای خدا بگذاریم و از آن بالا به خودمان نگاه کنیم عراق سوریه یمن طالبان افغانستان و...ایران حتی

خدایا حالمان خوب است ولی تو باور نکن

۱ نظر ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۰
سعید اصلانی