کتاب در پهنه سکوت داتو سری دکتر وی جی اسواران با ترجمه میثم ملکی چاپ انتشارات بادبادک یکی از کتاب های زمینه روانشاسی خود تربیتی که موضوع آن اشاره به پرورش درونی در سکوت دارد.
مورد تصویر روی جلد آن که یک گل نیلوفر آبیست چنین میگویند: وجی اسواران معتقد است همانگونه که نیلوفر آبی در میان باتلاق های پر از گل و لای زیبایی خود را شکوفا میکند انسان ها شاخص نیز در بحران ها و تنش ها ارزش وجودی خود را بروز میدهند."
آن چه از این مطلع بر می آید کتاب فوق مجموعه ای از تمرین هاست که در محیط سکوت تجویز میشوند تمرین هایی مانند هدف نویسی و اندیشه و ... مطلب مبنایی این کتاب بر روی 21 روز تمرین سکوت پایه نهاده شده است. در یادداشت پشت جلد این کتاب آمده است :
" در این کتاب، ساده و سنجیده ، وی جی اسواران راز پیروزمندی خود را در اختیار خواننده می گذارد. در پهنه سکوت پر مایه ترین کاری است که هر فردی می تواند انجام دهد تا در کار و زندگی پیروز باشد.در پهنه سکوت یک ساعت تامل است که می آموزد آرام باشیم و درون خود را بشناسیم با تمرین منظم و مرتب در پهنه سکوت به لایه های درونی آنپه انجام می دهیم راه می یابیم و قادر خواهیم بود در فرصتی که زندگی در اخیارمان گذاشته پا به قله های بلند بگذاریم. این کتاب کوچک را می توانی با خود به همه جا ببری. در پهنه سکوت راهنمای عملی برای کار های روزانه است همچنانکه سفری است ماجرا جویانه به سوی پروردگار و چشمه های درون."
اسواران موسس ابر کمپانی QI و یکی از مدیران موفق سیستم بازار یابی شبکه ای در جهان است. البته این کتاب را نمیتوان کتابی به کل برای موفقیت و در کتاب هایی هم ردیف اثر مرکب قرار داد اما کسانی که به دنبال یک میلیاردر پر از اندیشه های معنوی و عرفانی میگردند اسواران می تواند آن ها را ارضا کند. در پهنه سکوت کتابی است که چند الگوی موفقیت را در بطن یک تمرکز آرام روزانه به نام سکوت تعریف میکند.
ویجی اسواران در کنار بازیکنان منچشتر به عنوان رئیس کمپانی کیونت اسپانسر من سیتی( عکس از سایت منچستر سیتی)
ابر کمپانی Qi با شاخه بازاریابی شبکه ای محصولات آن Qnet یک شرکت بزرگ چند ملیتی است که محصولاتی حول محور بهداشت زیور آلات تور های مسافرتی، تجهیزات تصفیه و انرزی و غیره در شرکت های تابعه خود تولید و از طریق بازاریابی شبکه ای به فروش می رساند. در ایران گذشته این شرکت با یک نام یعنی گولد کوئست پیوند خورده است. بازار یابی شبکه ای یکی از فنون نوین فروش محصولات است که در سالیان اخیر در بازار های جهانی جای خود را پیدا نموده اما شیوه فعالیت برخی از این شرکت ها در ایران هرمی تلقی میشود و غیر قانونی می باشد.
اما فعالیت گسترده ای که هم اکنون کیونت در ایران دارد چه تفاوتی با یک بازاریابی شبکه ای استاندارد و مفید دارد. سه ضلع مثلث استاندارد یک شرکت نتورک مارکتینگ باید سالم باشد تا بتوان آن را یک شرکت استاندارد دانست:
· محصولات: محصولاتی که در شرکت های نتورک مارکتینگ عرضه میشود باید انحصاری و کاربردی باشد. طبق تعریف کارشناسان محصول کاربردی به محصولی گفته می شود که شما بدون وجود آن شرکت نیز مایل به خرید آن باشید. به عبارت دیگر هدف از خرید ورود به دوره کسب در آمد نباشد. اساس نتورک مارکتینگ بر این استوار است که شما محصولی را خریداری کنید و آن را شخصا مصرف نمایید اگر آن را مفید تشخیص دادید آن را به نزدیکان خود هم پیشنهاد کنید (مانند کاری که هر روزه در مورد نوشیدنی سفر و هرچیز دیگری انجام میدهیم.) و شرکت در ازای معرفی محصولاتش به ما پورسانت میدهد. در کیونت محصولات بسیار گرانقیمت که طبق موارد اعلامی بعضا به دست مصرف کننده هم نمیرسند و هدف از خرید محصول نیز اصولا نه استفاده از آن بلکه باز کردن جایگاه های در پلن باینری میباشد. توانایی شروع به کار شما وابسته به خرید اجباری با قیمت کلان 10 تا 15 میلیون تومانی شماست.
· آموزش: آموزش یکی از دو رکن شرکت( آموزش و توزیع) در سیستم نتورک مارکتینگ است. در سیستم آموزشی شما ممکن است چیز های زیادی بیاموزید از فن بیان گرفته تا اعتماد به نفس معرفی محصول تا چیز های پوچی مانند شیوه ی اغوا دروغ گفتن و پیش بردن کار ها به هر صورت ممکن. طبق نظر کارشناسان آموزش در بازاریابی شبکه ای استاندارد هایی دارد. اینکه در جلسات معرفی به فرد گفته شود که امکان شکست وجود دارد. و میزان در آمد هر شخص به میزان فعالیت وی مربوط است. طبق دستور مقامات وزارت مطبوعه هر گونه ترسیم پلن در آمدی بر اساس پیش فرض های در آمدی ممنوع است. این کار به این دلیل است که معمولا این پلن در آمدی بر اساس ماکزیمم ایده آل یک فرد معمولی طرح ریزی می شود و به افراد دید نادرستی می دهد. مثلا ذکر این نکته که در چهار سال آینده شما صد میلیون تومان در آمد خواهید داشت(کیونت) سخنی از اصل اشتباه است و هزار و یک مساله مانند میزان اشباع فردی و اجتماعی تغییرات سیستمی و قوانین و غیره وابسته است. همچنین قرار دادن افراد در شرایط روانشناسی تصمیم هیجانی برای جذب افرادی کاری غیر اخلاقی است. مثلا کلیپ هایی از سخنرانی دکتر معظمی در باره ترس از تغییر و ترس از تصمیم گیری را پخش میکنند و میان آن در باره پلن و تصمیم گیری نهایی شما برای ورود به کمپانی مانور میدهند. بطوریکه شما در درون خود احساس میکنید یا ترسو هستید یا باید وارد این سیستم شوید. (دکتر معظمی همواره برائت خود را سیستم های هرمی ای که از سخنرانی های ایشان برای جذب استفاده میکنند اعلام کرده است.)
· بازاریابی: بازاریابی چیزیست که وظیفه پایین ترین افراد در سیستم را تشکیل میدهد. بازاریابی هم مانند دیگر قسمت های کار آفات خاص خود را دارد. بازار یابان برخی شرکت های داخلی محصولات خریداری شده از سایت را در مترو به فروش میرسانند. Direct selling یا فروش مستقیم که مبنای نتورک مارکتینگ را تشکیل میدهد با روح خورده فروشی به سبک بازار سنتی در هر حالتی که باشد در تعارض است. در سیستم استاندارد مصرف کننده نهایی یا جزء سیستم فروش است یا کالا به تازگی به او معرفی شده و وی در مرحله تست قرار دارد. و هر گونه خورده فروشی که بیشتر آفات شرکت های داخلیست در آن بشدت با روح کار تعارض دارد.
در آینده ای نزدیک کمتر کسی را خواهید دید که به سیستم فروش مستقیم نپیوسته باشد اما معمولا طلایه داران هر عصری کسانی هستند که بیشتر در معرض آسیب ها و کلاهبرداری ها قرار میگیرند. قبلا پیوستن به هر سیستم نتورکی حتما به سوابق و مجوز ها و غیره توجه نموده و حتما درباره آن پرس و جو کنید.
پ.ن شهریور: دوستی پرسید که چرا در مورد یک شرکت معتبر جهانی که اسپانسر ده ها مسابقه و تیم رسمی بین المللی است و مجوز های معتبری از مهمترین سازمان های جهانی دارد انقدر دید منتقدانه ای دارم و یا کلا چرا در ایران فعالیت آن محدود و ممنوع است؟ پاسخ من این است که اولا دید من منصفانه تر از خیلی جاهای دیگر است و حتی در مورد آخر معتقدم شرکت های ایرانی دایرکت سیلینگ را اشتباه انجام می دهند. اگر از من بپرسید کیونت را غیر معتبر می دانم میگویم بله و خیر. من آن را در عرصه بازار آزاد جهانی شرکتی موفق میدانم شما به یکی از نمایندگی های عرضه نمایشگاهی یکی از محصولات مثلا برنارد اچ مایر وارد می شوید و متوجه می شوید برای خرید این محصول خاص باید طی تدابیر خاصی از سایت اقدام کنید. اگر توانستید دو دوست خود را نیز متقاعد کنید که از این ساعت خریداری کنند سود خوبی گیر خودتان می آید. حالا بعد از دوستانتان یا دوستان دوستانتان محصولات دیگری را نیز از این شرکت خریدند باز به شما سود میدهد. اما در بازار های ایران؛ بازار های ایران ویژگی هایی دارد که متفاوت از بازار آزاد جهانی است. اقتصاد ایران اقتصادی محدود بسته و متاثر از تحریم هاست. توان مردم در خرید کالاهای لوکس بالا نیست و تاثیر خروج ارز شدید می باشد. سیاست های کیونت در ایران که از سوی وی تیم تعریف می شود غیر منصفانه و سود محور است. بعلاوه همانطور که گفتم شما به عنوان یک فرد مرفه برای خرید یک ساعت برند چند میلیونی اقدام نمیکنید بلکه شما یک فرد شهرستانی هستید که از شما خواسته می شود برای ورود به سیستم خرید اجباری انجام دهید. حتی در ایران اگر شما توانایی اش را داشته باشید و اجناسی جالب توجه مانند چیپندنت ها را خریداری کنید و آن را به دستان متمول دیگر خود پیشنهاد کنید من هیچ ایرادی به کار شما نمیگیرم اما وقتی شما یه تیم از بچه های شهرستانی و روستایی درست کنید برای فروش این اجناس لوکس من به کارتان شک خواهم کرد.
خلاصه فحوای نسبیت گرایی حول دو محور است.
اول اینکه هر اندیشه و مکتبی خود را افضل و حق می داند و عمر هیچ انسانی کفاف برسی و اعلام نتیجه هر آنکه اعلام حقانیت میکند را ندارد. نسبیت گرایی طی یک آزمایش علمی نشان میدهد اکثر کسانی که دینشان را تغییر داده اند برسی شوند خواهیم دید که صرفا مجموعه ای از عوامل مبتنی بر شانس در اطرافشان وجود داشته و باعث شده آنها این راه را انتخاب کنند. برای مثال انسانی با یک بودایی همکلاس میشود و شیفته اخلاقیات شرقی میشود و تصمیم میگیرد بودایی شود و شخص دیگری به خاطر نزدیکی محل کارش با مسجد و مسلمانان با آنها معاشرت میکند و با دعوت آنها تصمیم به مسلمان شدن میگیرد.
محور دوم درباره راه حل این مشکل سخن میگوید راه حلی که نسبیت گرایی نشان میدهد به دو دسته تقسیم میشود. راه حل نتیجه گرا و راه حل جامعه گرا
نسبیت گرایی جامعه گرا به دنبال تنش نیست و به نسبیت گرایان توصیه میکند با تفکرات سازنده فرهنگ و سنن جامعه خود را دنبال کنند و به گونه ای با اصلاح طلبی سعی در سازماندهی ساختار های جامعه خود گردند و همینطور برای اعمال نفوذ در جوامع دیگر خارج از محدوده فرهنگ خودی باید با فرهنگ خود آن افراد قضاوت شود. برای مثال در تعریف نسبیت گرایی فرهنگی میگویند:
"نسبیگرایی فرهنگی نظریاست که میگوید باورها از فرهنگ تأثیر پذیرد و بهترین راه فهمیدن آنها در بستر فرهنگ است.[۱] بر اساس این اصل افراد نباید از استانداردهای خود جهت قضاوت رفتار افراد از فرهنگ دیگر استفاده کنند. اعتقادات و رفتار اشخاص را باید بر حسب فرهنگ خود فرد فهمید."
اما نتیجه گرایان جور دیگری به قضیه نگاه میکنند آنها معتقدند هر رفتار خوبی را در هر نقطه ای که دیدید شکار کنید و به کار بندید. سوالی که پیش می آید نوع نگاه به قضیه خوب یا بد است مثلا لخت بودن بین قبایل بدوی خوب و در جوامع شهری امروزی امری قبیح است پس معیار چیست؟
پاسخ را در آزمونی به نام مورد بغرنج تراموا می یابیم
این آزمون اثبات میکند اخلاقیات فطری مسائلی هستند که به صورت میانگین در همه جای دنیا می توان بر اساس آن قضاوت کرد چه در میان قبایل وحشی آفریقایی باشید و جه در تور گردشگری میلیاردر های اروپایی میتوانید به فطرت خود مراجعه کنید میتوان در این باره اندیشید و مسائل شبهه ناک را با اندیشه حل کرد.
The cows kind's called by very names in Azarbaijan. I will mention thats here
1.Bizo: a calf (cow baby) when borned recently
2.Dana: Slightly larger than bizo
3.gönga: young cow
4. Eenah: a normal cow
5. maal: a big cow
6. okuz: big bison
خشم و هیاهو عنوان مستندیست آمریکایی که روایت گر نوع برخورد دو خانواده با مساله ناشنوایی فرزندانشان است. اولی با مهاجرت به مریلند جایی که اکثر اهالی محلی آن مغازه دار ها اورژانس ها و بانک با ناشنوایی و زبان ناشنوایان آشنا هستند. این خانواده با همه چالش های مهاجرت و این تصمیم سخت مواجه می شوند تا کودکانشان در محیطی راحت تر و آشنا با فرهنگ ناشنوایی رشد کنند. خانواده دوم با کمک جراحی حلزون مصنوعی در گوش فرزند خود می کارند و اندک اندک اورا با مفهوم صوت آشنا میکنند. این دو مرد که برادر هم هستند در مسیر دستیابی به این تصمیمشان با مخالفت های زیاد و همینطور تشویق های بیشماری رو به رو می شوند.
نقطه قابل توجه دفاع و علاقه ناشنوایان به فرهنگشان بود. هیچ وقت تصور نمی کردم ناشنوایان با شنوا شدن مشکل داشته باشند و بگویند:"با شنوا شدن فرهنگ ناشنوایی از بین می رود اگر فرهنگ مردم شنوا از بین برود آنها ناراحت می شوند پس ما هم حق داریم ناراحت باشیم."
فرهنگ جنبی مساله ایست که گاهی همراه چیز های نامطلوبی مانند ناشنوایی قسمتی از جوامع را درگیر خود میکنند و سنت شکنی ولو با ایجاد درمان های پزشکی مانند همه انواع تقابل با فرهنگ ها در میان اهالی آن فرهنگ مذموم شمرده می شوند. اما به عقیده من باید آموزش های لازم داده شود تا بتوانند با مساله انقراض ناشنوایی کنار بیایند. در سال های آینده شاید کودکانی ناشنوا به دنیا بیاید اما دیگر کسی ناشنوا بزرگ نخواهد شد. با ناشنوایی و همه فرهنگ و لوازم آن مانند زبان ناشنوایان هم باید خدا حافظی کرد. هر چقدر هم که برای ناشنوایان اندوهناک باشد.