زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

سلام به وبم خوش اومدید اینجا پاتوق نوشته ها و یادداشت هامه امیدوارم از نظراتتون بهرمندم کنید.

از فیلم های جم تی وی متنفرم. این اولین جمله ایست که در باره این فیلم میتوانستم یگویم. وقتی لوگوی جم تی وی بالای هر فیلمی باشد اولین چیزی که در آن فیلم برایم جلب توجه میکند کلکسیون خیانت هایی است که ممکن است یک خانواده را از هم بپاشاند و موجی از بی اعتمادی را بین زوج جوان هر چقدر هم که عاشق یکدیگر باشند به همراه آورد.
اتوپیا نیز از این قاعده مستثنی نیست در اولین سکانس این فیلم که با فریاد های مردی بر صحنه ای مانند محل نمایش آکروپلیس دیده میشود. ناگهان پس از چند مونولوگ به سمت یکی از دختر ها می رود و از او دعوت میکند در تکمیل دیالوگ و اجرای یک سکانس تئاتر که در باره یک مثلث عشقیست او را همراهی کند. دیالوگ هایی که در آن مرد در آن میخواهد از عشق اولش جدا و به عشقی دیگر بپیوندد. براعت استهلال نشان میدهد با چه فیلمی طرف هستید. داستان اصلی فیلم این است سه زوج ایرانی میخاهند به اتوپیا(آرمانشهر) بروند. اما به مشکلات فراوانی بر میخورند به طور اتفاقی رابط خود را به قتل می رسانند و از دست نیروهای منفی قصه فرار میکنند. در انتها به اروپا میرسند و فرم پناهندگی پر میکنند. داستان قصه همینقدر ساده است که در دو سطر خلاصه می شود. اما آنچه که آنرا به یک فیلم دوساعته تبدیل میکند پخش آن از شبکه جم تی وی است. شوهر یکی شب ها با زن دیگری درد دل میکند. رابطه ی زن و شوهر در آستانه خراب شدن است. زوج دیگری دیوانه وار یکدیگر را فحش میدهند. اما یک زوج عاشق هم هستند که ظاهرا عشقی پاک دارند. دختر می گوید تا به حال به کس دیگری فکر نکرده اما کمی بعد می فهمیم با مرد قبلی مدتی دوست بوده. تا آخر داستان این دو عاشق با یکدیگر سخن نمیگویند. یکی به همسرش میگوید چرا فقط از دوستانت دفاع میکنی. و زنی به شوهرش می گوید دل در گزو عشق های قبلی ات داری. داستان به همین پیچیدگی پایان می یابد. هرچند هیچ گاه نمیفهمیم این زوج ها زن و شوهرند یا صرفا زوج اند.
فیلم از لحاظ فنی نمره قابل قبولی دریافت میکند و از باب موضوعی تفاوت و تنوع شخصیت ها هم قابل تحسین است. اما جدی ترین انتقاد پس از روابط در این فیلم به داستان نسبتا کلیشه ای شخصیت های بد داستان مربوط می شود جاییکه ناشیانه می آیند و غیر منطقی عمل میکنند با این که فیلم در ترکیه فیلم برداری شده اما بیش از سه چهار جمله ترکی در فیلم نیست.
اما از باب موضوعی موضوع مهاجرت و پناهندگی شش جوان ایرانی به اروپا را مطرح میکند نوعی از مهاجرت که در چند سال اخیر رایح شده و پس از فرار نخبه ها و فرار ثروت ها شایع شده فراری که میتوان به آن فرار نیروی کار متخصص یا فرار ایده ها هم گفت. اما در این فیلم هیچ پس و پیشی از داستان این افراد گفته نمیشود. این افراد صرفا میخواهند بروند.

این فیلم نمره قابل قبولی نمیگیرد و توصیه نمیشود.

۰ نظر ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۰۳:۴۰
سین الف

اهورا، یهوه، الله ای برهما ویشنو، جاویدان مسیحم

هزاران نام باشد بهر تو یکتا خداوندم

همو که گِل سرشت و عشق را در آن بیافروخت
ندانست آدمی گل را لجن کرد
آسمان سوخت
ندانست آدمی دل را به دیناری  هدر کرد
ندانست آدمی صد فرقه شد بهر خدای واحدش اقلیم ها سوخت
خدایا ما به نام نامیت صد فرقه گشتیم 
نیمدانی گذشتیم از تمام فطرت و آرامش و 
دل را شکستیم
به نامت جنگ ها آغاز کردیم از برایت کشته ها را پشته کردیم
به آرامی نگاهی کردی و گفتی 
که انسان بس جهول است و
که انسان تا ابد در کشتی خسران به رود است و
صدای طبل های جنگ گوش خلق را کر کرده دیگر کس صدایت را نمیداند
در این پیکار خونین
ناگهان دست خدا آمد به فریاد
خدا نه ارتشی را کرد فانی 
نه طوفانی گشود در دشت آنی
نه دستی بست و نه بستی زبانی
خدا آرام دستش را گشود و کودکی لبخند زد
دنیا دگرگون شد
خدا عشق درون بندگانش را بر انگیزاند
بیامد دین نو
شادی برای کودکان
این کودکان رنج دیده
جنگ دیده
خسته و سختی کشیده
خدا فرمود
رمز صلح این است در دنیا
برای کودکان لبخند
برای کودکان؛ فردا


۱ نظر ۰۵ شهریور ۹۵ ، ۰۵:۳۳
سین الف

یادمه وقتی راهنمایی یا دبیرستان بودم معلم جغرافیمون برای اولین بار از یه طرحی سر کلاس صحبت کرد که از گوشام دود در اومد صورت خیلی ساده ماجرا:

اگه یه تونل از خلیج فارس به خزر بکشیم چی میشه؟

اولین سوالی که طبعا به ذهن کنجکاوم میومد این بود که آب از کدوم طرف به کدوم طرف میره از شمال به جنوب یا از جنوب به شما؟ بعد ها مطالبی در مورد شیب ایران ارتفاع خزر خوندم. سال پیش در حاشیه سمینار استاد بستان عزیز بودیم که این طرح رو گفت.
کویر های مرکزی ایران در گذشته دریاچه بودند اما به دلیل زلزله ها و غیره چشمه هاشون تغییر مسیر دادن و به عمان میریزن
باز هم گوشام سوت کشید. بابا مگه میشه با یه تحقیق اینترنتی که در ادامه مطلب گذاشتمش متوجه شدم یه طرح قدیمیه مربوط به زنده یاد مهندس هومان فرزاد که در سال 45 ارائه شده. طرحی جامعه و شامل که توسط مرکز پژوهش های مجلس هم مطرح شده اما خوب بزرگی کار کافیه که کسی جرئت اقدامش رو نداشته باشه. در زمان دکتر احمدی نژاد یک قسمت خیلی کوچک از کار یعنی انتقال آب خزر پس از شیرین سازی به سمنان بودکلنگ زنی شد.(نمیدونم در چه سطحی عملی شد) و دکتر روحانی هم در سفرش به یزد به مردم یزد قول انتقال آب عمان رو داد امیدوارم زود تر به فاز های جدی پژوهشی و عملی برسه با این وضعی که میریم به سمت جنگ آب تو دنیا
توضیحات تکمیلی در ادامه
لطفا بخونید گرچه طولانیه اما بخونید تا بدونید چون تا ندونید هیچ کاری انجام نمیدن دولت ها برخاسته از تفکرات ملت هاست

۵ نظر ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۱۳
سین الف

به تازگی به این شیوه از رهنوردی دلبستگی پیدا کرده ام. شیوه ای نه چندان نوین که می خواهم آن را در سنجه ای کوچکتر بیازمایم و اگر پسند شد و در توانم بود (اه فارسی سره نوشتن چقده سخته...)  اگه تونستم دوست دارم یه سفر طولانی رو آغاز کنم.
سفر با دوچرخه


فک میکنم سفر با دوچرخه پر هیجان ترین گونه سفر هستش معمولا ما وقتی تصمیم میگیریم بریم یجایی و گردش کنیم مثلا تصمیم میگیریم بریم اصفهان، سوار ماشین میشیم بابا جاده قدیمی تهران رو نمیپسنده و دوست داره وارد آزاد راه بشه  وارد آزاد راه میشی و با سرعت 120 تا چند ساعته میرسیم تهران و بعد وارد بزرگراه اصفهان میشیم و چند ساعت دیگه اصفهانیم خب بچه ها خوش بگذره اما خوب تصور کنید سفر پدال زنان آغاز کنیم با پیدا کردن یه جای خوب یکم ظهر استراحت میکنیم بعد از ظهر یه روستا پیدا میکنیم و با مردمش گپ میزنیم شب رو چادر میزنیم و به ستاره ها نگاه میکنیم در کل طول روز فقط نیمی از راه رو اومدیم. وقتی باد تو صورتت میزنه وقتی خستگی لذت بخش سفر رو حس میکنی وقتی فرصت این رو داری که با مردم صحبت کنی اون وقته که وقتی به اصفهان میرسی اندازه ده تا سفر اصفهان خاطره برات میمونه.


پیشنهاد میکنم امتحانش کنید البته قبلش کلی آموزش باید ببینید سفر با دو چرخه همونقد که جذابه خطرناک هم هست.

۲ نظر ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۶
سین الف

کتاب در پهنه سکوت داتو سری دکتر وی جی اسواران با ترجمه میثم ملکی چاپ انتشارات بادبادک یکی از کتاب های زمینه روانشاسی خود تربیتی که موضوع آن اشاره  به پرورش درونی در سکوت دارد.

مورد تصویر روی جلد آن که یک گل نیلوفر آبیست چنین میگویند: وجی اسواران معتقد است همانگونه که نیلوفر آبی در میان باتلاق های پر از گل و لای زیبایی خود را  شکوفا میکند انسان ها شاخص نیز در بحران ها و تنش ها ارزش وجودی خود را بروز میدهند."

آن چه از این مطلع بر می آید کتاب فوق مجموعه ای از تمرین هاست که در محیط سکوت تجویز میشوند تمرین هایی مانند هدف نویسی و اندیشه و ... مطلب مبنایی این کتاب بر روی 21 روز تمرین سکوت پایه نهاده شده است. در یادداشت پشت جلد این کتاب آمده است :

" در این کتاب، ساده و سنجیده ، وی جی اسواران راز پیروزمندی خود را در اختیار خواننده می گذارد. در پهنه سکوت پر مایه ترین کاری است که هر فردی می تواند انجام دهد تا در کار و زندگی پیروز باشد.در پهنه سکوت یک ساعت تامل است که می آموزد آرام باشیم و درون خود را بشناسیم با تمرین منظم و مرتب در پهنه سکوت به لایه های درونی آنپه انجام می دهیم راه می یابیم و قادر خواهیم بود در فرصتی که زندگی در اخیارمان گذاشته پا به قله های بلند بگذاریم. این کتاب کوچک را می توانی با خود به همه جا ببری. در پهنه سکوت راهنمای عملی برای کار های روزانه است همچنانکه سفری است ماجرا جویانه به سوی پروردگار و چشمه های درون."

اسواران  موسس ابر کمپانی QI و یکی از مدیران موفق سیستم بازار یابی شبکه ای در جهان است. البته این کتاب را نمیتوان کتابی به کل برای موفقیت و در کتاب هایی هم ردیف اثر مرکب قرار داد اما کسانی که به دنبال یک میلیاردر پر از اندیشه های معنوی و عرفانی میگردند اسواران می تواند آن ها را ارضا کند. در پهنه سکوت کتابی است که چند الگوی موفقیت را در بطن یک تمرکز آرام روزانه به نام سکوت تعریف میکند.

ویجی اسواران در کنار بازیکنان منچشتر به عنوان رئیس کمپانی کیونت اسپانسر من سیتی( عکس از سایت منچستر سیتی)

ابر کمپانی Qi با شاخه بازاریابی شبکه ای محصولات آن Qnet یک شرکت بزرگ چند ملیتی است که محصولاتی حول محور بهداشت زیور آلات تور های مسافرتی، تجهیزات تصفیه و انرزی و غیره در شرکت های تابعه خود تولید و از طریق بازاریابی شبکه ای به فروش می رساند. در ایران گذشته این شرکت با یک نام یعنی گولد کوئست پیوند خورده است. بازار یابی شبکه ای یکی از فنون نوین فروش محصولات است که در سالیان اخیر در بازار های جهانی جای خود را پیدا نموده اما شیوه فعالیت برخی از این شرکت ها در ایران هرمی تلقی میشود و غیر قانونی می باشد.

اما فعالیت گسترده ای که هم اکنون کیونت در ایران دارد چه تفاوتی با یک بازاریابی شبکه ای استاندارد و مفید دارد. سه ضلع مثلث استاندارد یک شرکت نتورک مارکتینگ باید سالم باشد تا بتوان آن را یک شرکت استاندارد دانست:

·         محصولات: محصولاتی که در شرکت های نتورک مارکتینگ عرضه میشود باید انحصاری و کاربردی باشد. طبق تعریف کارشناسان محصول کاربردی به محصولی گفته می شود که شما بدون وجود آن شرکت نیز مایل به خرید آن باشید. به عبارت دیگر هدف از خرید ورود به دوره کسب در آمد نباشد. اساس نتورک مارکتینگ بر این استوار است که شما محصولی را خریداری کنید و آن را شخصا مصرف نمایید اگر آن را مفید تشخیص دادید آن را به نزدیکان خود هم پیشنهاد کنید (مانند کاری که هر روزه در مورد نوشیدنی سفر و هرچیز دیگری انجام میدهیم.) و شرکت در ازای معرفی محصولاتش به ما پورسانت میدهد. در کیونت محصولات بسیار گرانقیمت که طبق موارد اعلامی بعضا به دست مصرف کننده هم نمیرسند و هدف از خرید محصول نیز اصولا نه استفاده از آن بلکه باز کردن جایگاه های در پلن باینری میباشد. توانایی شروع به کار شما وابسته به خرید اجباری با قیمت کلان 10 تا 15 میلیون تومانی شماست.

·         آموزش: آموزش یکی از دو رکن شرکت( آموزش و توزیع) در سیستم نتورک مارکتینگ است. در سیستم آموزشی شما ممکن است چیز های زیادی بیاموزید از فن بیان گرفته تا اعتماد به نفس معرفی محصول تا چیز های پوچی مانند شیوه ی اغوا دروغ گفتن و پیش بردن کار ها به هر صورت ممکن. طبق نظر کارشناسان آموزش در بازاریابی شبکه ای استاندارد هایی دارد. اینکه در جلسات معرفی به فرد گفته شود که امکان شکست وجود دارد. و میزان در آمد هر شخص به میزان فعالیت وی مربوط است. طبق دستور مقامات وزارت مطبوعه هر گونه ترسیم پلن در آمدی بر اساس پیش فرض های در آمدی ممنوع است. این کار به این دلیل است که معمولا این پلن در آمدی بر اساس ماکزیمم ایده آل یک فرد معمولی طرح ریزی می شود و به افراد دید نادرستی می دهد. مثلا ذکر این نکته که در چهار سال آینده شما صد میلیون تومان در آمد خواهید داشت(کیونت) سخنی از اصل اشتباه است و هزار و یک مساله مانند میزان اشباع فردی و اجتماعی تغییرات سیستمی و قوانین و غیره وابسته است. همچنین قرار دادن افراد در شرایط روانشناسی تصمیم هیجانی برای جذب افرادی کاری غیر اخلاقی است. مثلا کلیپ هایی از سخنرانی دکتر معظمی در باره ترس از تغییر و ترس از تصمیم گیری را پخش میکنند و میان آن در باره پلن و تصمیم گیری نهایی شما برای ورود به کمپانی مانور میدهند. بطوریکه شما در درون خود احساس میکنید یا ترسو هستید یا باید وارد این سیستم شوید. (دکتر معظمی همواره برائت خود را سیستم های هرمی ای که از سخنرانی های ایشان برای جذب استفاده میکنند اعلام کرده است.)

·         بازاریابی: بازاریابی چیزیست که وظیفه پایین ترین افراد در سیستم را تشکیل میدهد. بازاریابی هم مانند دیگر قسمت های کار آفات خاص خود را دارد. بازار یابان برخی شرکت های داخلی محصولات خریداری شده از سایت را در مترو به فروش میرسانند. Direct selling یا فروش مستقیم که مبنای نتورک مارکتینگ را تشکیل میدهد با روح خورده فروشی به سبک بازار سنتی در هر حالتی که باشد در تعارض است. در سیستم استاندارد مصرف کننده نهایی یا جزء سیستم فروش است یا کالا به تازگی به او معرفی شده و وی در مرحله تست قرار دارد. و هر گونه خورده فروشی که بیشتر آفات شرکت های داخلیست در آن بشدت با روح کار تعارض دارد.

در آینده ای نزدیک کمتر کسی را خواهید دید که به سیستم فروش مستقیم نپیوسته باشد اما معمولا طلایه داران هر عصری کسانی هستند که بیشتر در معرض آسیب ها و کلاهبرداری ها قرار میگیرند. قبلا پیوستن به هر سیستم نتورکی حتما به سوابق و مجوز ها و غیره توجه نموده و حتما درباره آن پرس و جو کنید.

پ.ن شهریور: دوستی پرسید که چرا در مورد یک شرکت معتبر جهانی که اسپانسر ده ها مسابقه و تیم رسمی بین المللی است و مجوز های معتبری از مهمترین سازمان های جهانی دارد انقدر دید منتقدانه ای دارم و یا کلا چرا در ایران فعالیت آن محدود و ممنوع است؟ پاسخ من این است که اولا دید من منصفانه تر از خیلی جاهای دیگر است و حتی در مورد آخر معتقدم شرکت های ایرانی دایرکت سیلینگ را اشتباه انجام می دهند. اگر از من بپرسید کیونت را غیر معتبر می دانم میگویم بله و خیر. من آن را در عرصه بازار آزاد جهانی شرکتی موفق میدانم شما به یکی از نمایندگی های عرضه نمایشگاهی یکی از محصولات مثلا برنارد اچ مایر وارد می شوید و متوجه می شوید برای خرید این محصول خاص باید طی تدابیر خاصی از سایت اقدام کنید. اگر توانستید دو دوست خود را نیز متقاعد کنید که از این ساعت خریداری کنند سود خوبی گیر خودتان می آید. حالا بعد از دوستانتان یا دوستان دوستانتان محصولات دیگری را نیز از این شرکت خریدند باز به شما سود میدهد. اما در بازار های ایران؛ بازار های ایران ویژگی هایی دارد که متفاوت از بازار آزاد جهانی است. اقتصاد ایران اقتصادی محدود بسته و متاثر از تحریم هاست. توان مردم در خرید کالاهای لوکس بالا نیست و تاثیر خروج ارز شدید می باشد. سیاست های کیونت در ایران که از سوی وی تیم تعریف می شود غیر منصفانه و سود محور است. بعلاوه همانطور که گفتم شما به عنوان یک فرد مرفه برای خرید یک ساعت برند چند میلیونی اقدام نمیکنید بلکه شما یک فرد شهرستانی هستید که از شما خواسته می شود برای ورود به سیستم خرید اجباری انجام دهید. حتی در ایران اگر شما توانایی اش را داشته باشید و اجناسی جالب توجه مانند چیپندنت ها را خریداری کنید و آن را به دستان متمول دیگر خود پیشنهاد کنید من هیچ ایرادی به کار شما نمیگیرم اما وقتی شما یه تیم از بچه های شهرستانی و روستایی درست کنید برای فروش این اجناس لوکس من به کارتان شک خواهم کرد.

۱۲ نظر ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۳
سین الف

رحم و شفقتی در وجودش نیست. آنقدر سخت و تنگ می گیرد بر او تا تسلیمش کند. این ابر شهر در نگاه اول زیبا و بزرگ است اما وقتی در آن زندگی کنی بی آنکه آشنا و قرابتی با آن داشته باشی ، باید سال ها سختی بکشی تا به دشواری ها عادت یا خودت را با آن سازگار کنی؛ ولی با این وجود در این شهر جادویی هست که به تو قدرت مبارزه میدهد. ح.ن

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۴
سین الف

چند روز پیش به حدیثی برخوردم که مرا در فکر فرو برد و کمی هم مرا ترساند و البته شایسته ترس است هرکس که مفهوم حدیث را دریابد و آن حدیث این بود:
امام باقر(ع) می فرماید: ... حضرت مهدی(عج) به سوی کوفه رهسپار می شود. در آنجا 16 هزار نفر از بتریه مجهز به سلاح در برابر حضرت می ایستند؛ آنان قاریان قرآن و دانشمندان دینی هستند که پیشانی آنها از عبادت زیاد پینه بسته، چهره های شان در اثر شب زنده داری زرد شده است و نفاق سراپای شان را پوشانده است. آنان یک صدا فریاد بر می آورند: این فرزند فاطمه! از همان راه که آمده ای بازگرد زیرا به تو نیازی نداریم.

حضرت مهدی(عج) در پشت شهر نجف از ظهر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر می کشد و همه را از دم تیغ می گذراند. معارف و معاریف، ج3، ص59.

ترسناک ترین قسمت ظهور امام عصر میدانید کجاست؟ آنجا که یک عمر اللهم عجل لولیک الفرج بگویید و چون او بیاید...
...فرزند فاطمه! از همان راه که آمده ای بازگرد زیرا به تو نیازی نداریم.
حدیث را توجیح میکنند منظور از بتریه فلان فرقه است و شیعه نیستند. اما جالب است بدانید کوفه شهر غالبا شیعه نشین است و اقلیت های مذهبی یا در آن وجود ندارند و یا بسیار کم هستند جه اینکه ازمیان غیر شیعیان و از میان قاریان و علمای غیر شیعه بتوان لشکری چند هزار نفری ساخت محال است.
مردم شیعه تفکرات عجیب و غریبی ندارند یعنی خیلی فرق با شیعیان ایران ندارند. پس اگر از کوفه چنین حرکتی علیه امام زمان اتفاق بیفتد این هراس در میان تمام شیعیان باید وجود داشته باشد که خدای نکرده مقابل امام صف نبندد.
اکنون نیز در کل کوفه اگر پرس و جو کنید به عدد انگشتان یک دست هم نمیتوانید نفر پیدا کنید تا در لشگری علیه امامشان بجنگند و از هرکس که بپرسید میگوید عاشق و منتظر امام زمان است.

شما چظور آیا عاشق و منتظر امام زمانتان هستید؟
چه تضمینی می دهید؟


۰ نظر ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۴۰
سین الف

خلاصه فحوای نسبیت گرایی حول دو محور است.

اول اینکه هر اندیشه و مکتبی خود را افضل و حق می داند و عمر هیچ انسانی کفاف برسی و اعلام نتیجه هر آنکه اعلام حقانیت میکند را ندارد. نسبیت گرایی طی یک آزمایش علمی نشان میدهد اکثر کسانی که دینشان را تغییر داده اند برسی شوند خواهیم دید که صرفا مجموعه ای از عوامل مبتنی بر شانس در اطرافشان وجود داشته و باعث شده آنها این راه را انتخاب کنند. برای مثال انسانی با یک بودایی همکلاس میشود و شیفته اخلاقیات شرقی میشود و تصمیم میگیرد بودایی شود و شخص دیگری به خاطر نزدیکی محل کارش با مسجد و مسلمانان با آنها معاشرت میکند و با دعوت آنها تصمیم به مسلمان شدن میگیرد.

محور دوم درباره راه حل این مشکل سخن میگوید راه حلی که نسبیت گرایی نشان میدهد به دو دسته تقسیم میشود. راه حل نتیجه گرا و راه حل جامعه گرا

نسبیت گرایی جامعه گرا به دنبال تنش نیست و به نسبیت گرایان توصیه میکند با تفکرات سازنده فرهنگ و سنن جامعه خود را دنبال کنند و به گونه ای با اصلاح طلبی سعی در سازماندهی ساختار های جامعه خود گردند و همینطور برای اعمال نفوذ در جوامع دیگر خارج از محدوده فرهنگ خودی باید با فرهنگ خود آن افراد قضاوت شود. برای مثال در تعریف نسبیت گرایی فرهنگی میگویند:

"نسبی‌گرایی فرهنگی نظری‌است که می‌گوید باورها از فرهنگ تأثیر پذیرد و بهترین راه فهمیدن آنها در بستر فرهنگ است.[۱] بر اساس این اصل افراد نباید از استانداردهای خود جهت قضاوت رفتار افراد از فرهنگ دیگر استفاده کنند. اعتقادات و رفتار اشخاص را باید بر حسب فرهنگ خود فرد فهمید."

اما نتیجه گرایان جور دیگری به قضیه نگاه میکنند آنها معتقدند هر رفتار خوبی را در هر نقطه ای که دیدید شکار کنید و به کار بندید. سوالی که پیش می آید نوع نگاه به قضیه خوب یا بد است مثلا لخت بودن بین قبایل بدوی خوب و در جوامع شهری امروزی امری قبیح است پس معیار چیست؟

پاسخ را در آزمونی به نام مورد بغرنج تراموا می یابیم

این آزمون اثبات میکند اخلاقیات فطری مسائلی هستند که به صورت میانگین در همه جای دنیا می توان بر اساس آن قضاوت کرد چه در میان قبایل وحشی آفریقایی باشید و جه در تور گردشگری میلیاردر های اروپایی میتوانید به فطرت خود مراجعه کنید میتوان در این باره اندیشید و مسائل شبهه ناک را با اندیشه حل کرد.

۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۵۲
سین الف

 The cows kind's called by very names in Azarbaijan. I will mention thats here

1.Bizo: a calf (cow baby) when borned recently

2.Dana: Slightly larger than bizo

3.gönga: young cow

4. Eenah: a normal cow

5. maal: a big cow

6. okuz: big bison

۲ نظر ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۵
سین الف

خشم و هیاهو عنوان مستندیست آمریکایی که روایت گر نوع برخورد دو خانواده با مساله ناشنوایی فرزندانشان است. اولی با مهاجرت به مریلند جایی که اکثر اهالی محلی آن مغازه دار ها اورژانس ها و بانک با ناشنوایی و زبان ناشنوایان آشنا هستند. این خانواده با همه چالش های مهاجرت و این تصمیم سخت مواجه می شوند تا کودکانشان در محیطی راحت تر و آشنا با فرهنگ ناشنوایی رشد کنند. خانواده دوم با کمک جراحی حلزون مصنوعی در گوش فرزند خود می کارند و اندک اندک اورا با مفهوم صوت آشنا میکنند. این دو مرد که برادر هم هستند در مسیر دستیابی به این تصمیمشان با مخالفت های زیاد و همینطور تشویق های بیشماری رو به رو می شوند.

نقطه قابل توجه دفاع و علاقه ناشنوایان به فرهنگشان بود. هیچ وقت تصور نمی کردم ناشنوایان با شنوا شدن مشکل داشته باشند و بگویند:"با شنوا شدن فرهنگ ناشنوایی از بین می رود اگر فرهنگ مردم شنوا از بین برود آنها ناراحت می شوند پس ما هم حق داریم ناراحت باشیم."

فرهنگ جنبی مساله ایست که گاهی همراه چیز های نامطلوبی مانند ناشنوایی قسمتی از جوامع را درگیر خود میکنند و سنت شکنی ولو با ایجاد درمان های پزشکی مانند همه انواع تقابل با فرهنگ ها در میان اهالی آن فرهنگ مذموم شمرده می شوند. اما به عقیده من باید آموزش های لازم داده شود تا بتوانند با مساله انقراض ناشنوایی کنار بیایند. در سال های آینده شاید کودکانی ناشنوا به دنیا بیاید اما دیگر کسی ناشنوا بزرگ نخواهد شد. با ناشنوایی و همه فرهنگ و لوازم آن مانند زبان ناشنوایان هم باید خدا حافظی کرد. هر چقدر هم که برای ناشنوایان اندوهناک باشد.

۰ نظر ۲۹ تیر ۹۵ ، ۱۵:۲۰
سین الف