سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿۱۰۹﴾کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿۱۱۰﴾إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَاالْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۱۱﴾
بالاخره بعد از مدت ها یک کتاب تمام کردم و فرصتی شد که به این بهانه سری به وبلاگم بزنم و دلتنگی هایم را کم کنم. البته در طول این مدت هم کتاب میخواندم اما عادت بد موازی خوانی ام باعث میشود که تعداد بیشتری کتاب را در مدت بلند تری بخوانم و تمام کنم. کیمیا خاتون اما برایم آنقدر جذاب بود که در مدت کوتاهی خواندمش. وقتی تمامش کردم حس کرختی کردم. سری به نقد های آن زدم.بقیه هم گویا انتظارات دیگری از خواندن این کتاب داشتند.
درست می فرمایید بنده هم بی من مرو را خواندم هم قسمت های مقالات شمس که مربوط به کیمیا بود
شمس میگه که قبل از طلاق مهریه کیمیارو داده و حتی اعتقادش اینه که هنوز این پولها از حق زنی که یک شب بهش خدمت بکنه کمتره حتی میگه:
آن کیمیا بر من دختر آمد. و به وقت آن (عشق بازی)آن همه شیوه و صنعت از کجا بودش؟ روزان(روزها)همه بدخویها بکردی(بداخلاقی می کرد)و شب چو به جامه خواب درآمدی عجب بودی!خدایش بیامرزد چندان خوشی ها به ما داد..
ازین قسمت مشخص میشه که این دختر اولا باکره بوده
دوما بداخلاق بوره
سوما رغبت زیادی برای برقراری ارتباط جنسی با همسرش،(شمس)داشته
پس به زور زنش نشده
که شمس در جواب این رغبت ها میگه:
...اگر مرا میل آن بودی، غلامی بخریدمی...
و اینکه کسی اگر کسی رو کتک بزنه و بکشه قطعا نمیگه خدا بیامرزدش به ما خوشی ها داد!و بعد این حرف رو بنویسن
چندبار هم از به قاضی رفتن و مهریه دادن پیش از طلاق میگه :
پریر(پریروز)کسی به طریق غمخوارگی می گفت که دیدی چه کردند؟
گفتم چه؟
گفت تورا به قاضی بردند و مهر سِتُدَند و در این شهر کدام زن است که مهر ستده است به پیشین؟(قبل از طلاق مهریه گرفته)
گفتم:(شمس میگه گفتم)آنچه محمل دارد که یک ساعت خدمت او برابر هزار درم هنوز دون آن باشد..
و جایی میگه:
مرا این دامنگیر شد که عورت(زن) را دل در پی من بود...
پس خود کیمیا بهش علاقه مند شده بوده گرچه مولانا به شمس اصرار می کرده که ازدواج کنه چون تنها بوده و حتی در حجره ای بیرون از خونه مولانا در کاروانسرا زندگی می کرده
اما نه این به زور کسی رو به شمس بده!
چطور مولانایی که به پسرش بارها نامه می نویسه و میگه همسر و فرزندانت رو امانت خدا بدون و باهاشون درست برخورد کن و عروسش رو شاهزاده ما و نور دیده ما در نامه ای در مکتوبات خطاب می کنه می تونسته همچین کاری بکنه؟
افلاکی هم ۱۱۰ سال بعد مولانا و فقط برای کسب قدرت نوشته شده و پر از اوهام مختلف ولی تو این کتاب تخیلی هم اثری از کتک نیست و میخواد بگه شمس چون بدون اجازش کاری انجام شده با یک نگاه به کیمیا گردنش خشک شده!
تمامش برای کرامت بستن به شمسه
و الا خانم قدس که طبق گفته های غلامرضا خاکی قسمت های مقالات رو که مربوط به کیمیا بوده رو ندیدن چطور از کتابشون که پر از اوهام هست به عنوان منبع تاریخی ذکر می کنن؟
درحالی در تقدیم نامه نوشتن:
تقدیم به مادرم که به جای لالایی برایمان مثنوی می خواند!
چطور آدم لالایی بچگی اش مثنوی باشد و بعد با خیالاتش که هیچ سندی ندارد موازین اخلاقی را کنار بگذارد و با مشتی اوهام آبروی شمس و مولانایی را بریزد که افکارشان لالایی بچگی هایش بوده!
در ۸۰۰ سال پیش هم ازدواج دختر جوان با مردی سالخورده موردی نداشته و به گفته بعضی شمس قیافه و خلق و خویی جذاب داشته
اگر دقت کنید واژه یوسف پر تکرار ترین کلمه دیوان شمس هست!
و نمیتواند بی دلیل باشد
حداقل در آن زمان در آن دوران وحشتناک حق طلاق با زن بوده و حتی با وجود این مهریه راهم قبل طلاق گرفته!
ولی شما امروزه هم نگاه کنی اگر زنی درخواست طلاق بکند باید حتی از جهازش هم بگذرد!
بنده خودم زن هستم ولی دلیلی نمیبینم با عقاید ذوق و شوقی و شلوغ کن فمینیستی و با دروغ برای شهرت خودم کسی را به گند بکشم
تا غربیان خوب از او بهره ببرند!
نمیدانم چه کسی به این رمان ها که به قول آقای شهبازی فرق سلطان ولد و بهاءالدین ولد در آن معلوم نیست اجازه چاپ بدهد!
مشخصات نسخه ای که من خواندم:
ایران بین دو انقلاب؛ در آمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر
چاپ بیست و یکم تهران 1392
نوشته ی یرواند آبراهامیان
ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی
نشر نی
قیمت 27600 تومان
708 صفحه
شابک: 4-363-313-964
کتاب ایران بین دو انقلاب یکی از شاهکار های دکتر یرواند آبراهامیان استاد ایرانی الاصل تاریخ در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک است. در یادداشت پشت کتاب آمده:
" آبراهامیان در این کتاب به تحلیل تاثیرات متقابل سازمانهای سیاسی ونیرو های اجتماعی ایران از سده نوزدهم میلادی تا انقلاب اسلامی 1357 می پردازد. نیرو های اجتماعی را به گروه های قومی و طبقات اجتماعی تقسیم میکند و با توجه به دستاورد های جامعه شناسان تاثیرات نظام های سیاسی بر نظام های اجتماعی را بررسی می کند. آبراهامیان کارش را با تبیین ساختار اجتماعی-سیاسی دوره قاجار و علل و پیامد های انقلاب مشروطیت آغاز می کند با بررسی دوره رضا شاه و سقوط او وسالهای بحرانی شهرور 20 تا مرداد 1332 ادامه می دهد و بر این دوره به ویژه تاثیر و تاثر نیرو های سیاسی ریشه یابی علل وقوع انقلاب و نیرو های موثر این دوره را تجزیه و تحلیل می کند و این گونه نتیجه میگیرد که علت قوع انقلاب توسعه ناهمگونی بود که رژیم محمد رضا شاه خواه ناخواه در پیش گرفته بود. آبراهامیان با بررسی نقش مهم اسلام و نیز نقش تعیین کننده شخص امام خمینی در پیروزی انقلاب بررسی اش را به پایان می برد. بی گمان ایران بین دو انقلاب کتابی منحصر به فرد در بررسی تاریخ هفتاد ساله ایران است."
علت این انحصار مطلب انحصار منابعیست که آبراهامیان از آن ها استفاده کرده است. منابع منحصر به فردی که برای اولین بار توسط وی از کتاب خانه های مخفی بریتانیا بیرون کشیده شده و در نگارش این کتاب از آن ها بهره گرفته است. یکی از دیگر دلایلی که این کتاب را ارزشمند ساخته دید بی طرف پرفسور آبراهامیان در نگارش تاریخ است. در این کتاب در جایی از فضایل نخستین شاه پهلوی می گوید و در جایی دیگر از رذایل وی در جایی مصدق را منجی مردم می داند و در برهه ای دیگر وی را ناقض رای مردم بطوریکه مجلس را منحل می کند و روزنامه ها را می بندد و جلوی رای گیری را میگرد. در جایی به خوبی های تشکیل یک حکومت خود مختار در آذربایجان اشاره می کند و از آبادانی هایی می گوید که در دولت پیشه وری روی داد در عصری دیگر به خیانت های برخی اعضای فرقه می پردازد و از وابستگی آنها به شوروی می گوید همین مساله ناب است که در دیگر کتاب های تاریخ نمی توان مثالش را یافت همواره نویسندگان تاریخ معاصر یا مصدقی بوده اند یا ضد آن، یا طرفدار پهلوی بوده اند یا ضد آن، یا ملی گرایان ایرانیست بوده اند یا ملیت گرایان ترکیست. و هیچگاه انتظار نداشته باشید این نویسندگان نیمه دیگر را به شما نشان دهند.
ترجمه این عنوان ( البته اگر دخلی در آن انجام نشده باشد.) ترجمه ای روان است و حتی برخی نقل قول ها که در روزنامه ها و غیره ثبت شده با نگارش اصل آن آورده شده و به ترجمه خالی آن اکتفا نگردیده که در جذابیت اثر افزوده.
یکی از مهم ترین مسائلی که از این کتاب آموختم شیوه مطالعه تاریخ است که در مطلبی دیگر کاملا به آن پرداخته ام. یکی دیگر از مسائلی که از این کتاب آموخته ام آشنایی با مفاهیم ارزشمندی که پشت گرد تاریخ مخفی مانده بودند مانند تفکرات ملی گرایان آذربایجانی و نیز تفکرات خاص مارکسیستی در دل جریان هایی مانند حزب توده که متاسفانه این روز ها کمتر کسی از تجارب آن سال ها استفاده می کند.
در نهایت مطالعه آن را به علاقه مندان به تاریخ معاصر اکیدا پیشنهاد میکنم.
در همین راستا کتاب تحولات سیاسی و اجتماعی ایران نوشته دکتر علیرضا ازغندی را در دستور کار دارم تا به زودی مطالعه کنم ان شاء الله ببینیم چه می شود. :)
مدت مدیدیست که کتابی به پایان نرسانده ام و متنی ننوشته ام البته دلایل متعددی دارد که یکی از آنها خراب شدن لپتاپم بود ودلیل دیگر این بود که چکیده حرف هایی را که دلم میخواست در اینجا بزنم را در توییتر و استوری اینستا منتشر میکردم ، القصه...
در هر حال دیگر جایی برای نوشتن نقد کتاب هایی که خوانده ام نداشتم و با تمام کردن کتاب هری پاتر و سنگ جادو توفیقی پدید آمد تا مجدد با وبلاگ آشتی کنم. کتاب های کافه کتاب را در دست مطالعه دارم و به زودی تعداد بیشتری را به پایان میرسانم و نقدشان را می نویسم.
هری پاتر و سنگ جادو نوشته جی کی رولینگ
نویسنده : جی کی رولینگ
ترجمه: سعید کبریایی
چاپ هفتم
بعد از تماشای چندین و چند باره فیلم ها و بعد از فاصله نسبتا طولانی که با کتاب های هری پاتر ایجاد شده بود تصمیم گرفتم مجددا به دنیای کودکی بازگردم و مجموعه هری پاتر را یک بار دیگر بخوانم. همزمان برای چند دهمین بار مجموعه فیلم ها را نیز از ابتدا دیدم. مطالعه همزمان کتاب و دیدن فیلم این حس جالب را به آدم میدهد که فکر کنی از بقیه کسانی که همراه تو نشسته و فیلم را می بینند بیشتر میدانی. از همان دقایق اول که میدانی شوهر خاله هری در کار فروش دریل است تا آن انتها که بینندگان فیلم سالن معجون ها و سالن غول را قبل از رسیدن به سنگ جادو در فیلم نمی بینند و فقط تو از آنها اطلاع داری. تنها موردی هم که در کتاب ذهنم نمیتواند قبول کند این مورد است که پرفسور کوییرل در کافه پاتیل درزدار با هری پاتر دست میدهد اما در انتهای فیلم متوجه می شویم که پرفسور کوییرل بنا به طلسم عشق قادر به لمس هری نیست. که البته در فیلم کوییرل در پاتیل درزدار با هری دست نمی دهد و این مشکل حل می شود.
فارغ از بعد داستانی کتاب در ابعاد هنری قضیه هم هری پاتر یک اعجوبه است. کتاب های علمی تخیلی که سال ها پیش نگاشته شده عمر خود را از دست می دهند. و مطالعه آن ها برای انسان قرن 21 کسل کننده می آید اما دنیای جادو گری که رولینگ خلق کرده هیچ گاه پیر نمی شود و اگر به جای تاریخ های ذکر شده در کتاب به تاریخ های تازه تری اشاره می شد هیچ تغییری در داستان ها به وجود نمی آید.
رولینگ ژول ورن می شود
ژول ورن وقتی رمان های علمی و تخیلی اش را می نوشت اجازه می داد ذهنش پرواز کند و به بالاترین فاصله ها و عمیق ترین دریا ها برود سال ها بعد تکنولوژی های عنوان شده در کتاب های ژول ورن اختراع شد و باعث شد او را یک نویسنده پیشگو بنامند.
رولینگ هم وقتی 20 سال پیش در ایستگاه قطار ایده هری پاتر به ذهنش آمد احتمالا پیش بینی نمی کرد روزنامه های اینترنتی به وجود بیاید که عکس هایشان با گیف ذخیره شده اند و تکان میخورند. احتمالا نمیدانست اپل قاب عکس جدید خود را عرضه میکند که در آن عکس های تکان میخورند و برای هری پاتر های قرن 21 دست تکان میدهند. و صد ها احتمال دیگر... به راستی زندگی امروزی ما چیزی از جادو کم ندارد. نقل به مضمون یکی از توییت های جی کی رولینگ این بود که جادوی واقعی نه ورد ها و طلسم های پیچیده است و نه لباس ها و ابزار های عجیب، چیزی که جادو میکند چیزی که به راستی کیمیاست و چیزی که باعث تسخیر بقیه می شود عبارت است از عشق و محبت که در کتاب یک هم دامبلدور به هری میگوید که عشق بالاترین جادو هاست تنها جادویی که ولدومورت نمی تواند از آن سر در بیاورد.
هری پاتر و فرزند نفرین شده
هشتمین کتاب از سری هری پاتر آمد هری پاتر و فرزند نفرین شده. اسم جی کی رولینگ هم با فونتی بزرگ زیر نام کتاب آمده است اما کمی که نزدیکتر بروید متوجه می شوید نوشته : بر اساس رمانی از جی کی رولینگ نه نویسنده این رمان رولینگ نیست چیزی که بیشتر افراد حتی بعد از خواندن کتاب هم متوجه آن نشده اند. داستان روایتگر سال ها پس نابودی لرد سیاه است و با پرش هایی که به هفت کتاب اصلی دارد سعی میکند ابعاد جدیدی را به داستان اصلی اضافه کند. من خودم این کتاب رو بلافاصله که متوجه شدم نویسنده هاش جان تیفانی و جک درن هستن هیچ رغبتی به مطالعه اش نداشتم از دوستانی هم که این کتاب رو مطالعه کردن توصیه شده که این کتاب رو نخونم. نقل قول بی گناه
پ.ن: فوت دکتر مریم میرزاخانی دانشمند ریاضی دان نخبه ایرانی بسیار مایه تاسف بود. ایشان را از مجلات دانستنی ها شناختم وقتی که شکایت میکرد از نبود کوچکترین حمایت های دیپلماتیک برای وقتی که میخاست پسرش تابعیت ایرانی داشته باشد.
اما دو نکته مهم دکتر میرزاخانی یک چهره الهام بخش برای کودکان ایرانی استکه در فضای بعد از انقلاب و جنگ توانست رشد کند و به بالاترین مراتب علمی برسد. بخصوص که این دوره برای دختران سرزمینم بسیار سخت تر می گذشت. اما درسی که از زندگی دکتر میرزاخانی میتوانم بگیرم این است که لازم نیست برای خودم چالش درست کنم چالش هایی که وجودم را ضایع می کند و عمرم را هدر کافیست هدفی انتخاب کنم و در آن راه به بشریت خدمت کنم. در عین تواضع و فروتنی . بدون هیچ دشمنی برایش آرامش میطلبم