زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

سلام به وبم خوش اومدید اینجا پاتوق نوشته ها و یادداشت هامه امیدوارم از نظراتتون بهرمندم کنید.

نیل برگر کارگردانی آمریکاییست که فیلم هایی عجیب می سازد. او هم یک نسبیت گراست. اولین فیلمی که از او دیدم شعبده باز بود که در آن از حقیقت تعریفی میدهد و در انتها به تماشا گر نشان میدهد همه دیدگاه های شما راجب حقایق فیلم نسبی بود و تقریبا هیچکدام از وقایعی که شما در این فیلم دیدید در جریان فیلم اتفاق نیفتاده.

 دومین فیلمی که از برگر دیدم فیلم بسیار زیبای Divergent  است. ترجمه های زیادی برای این واژه شده که من در میان آن ها متمایز را می پسندم. متمایز هم فیلمی است پاد آرمان گرایانه که در آن کل دنیا نابود شده و معدود تمدن های موجود هم باهم در حال جنگند در تمدن محوری فیلم که در شیکاگو جریان دارد سردمداران جامعه را به پنج گروه تقسیم کرده اند و قوانین سخت گیرانه ای به اجرا گذاشته اند در این میان هم به هر کدام از گروه ها به گونه ای تسلط دارند.

در این میان تنها متمایز ها (شما بخوانید نسبیت گرا ها) هستند که ذهنشان و جسمشان تحت سلطه هیچ کس نیست آنها در عین اینکه خود را وابسته به هیچ گروهی نمیدانند هیچ بعید نمیدانند که شخصی به چند گروه همزمان علاقه مند باشد. بلکه این برایشان طبیعی تر و بهتر است. با تعمیم این دید نسبی به جهان اطراف خودمان میبینیم افرادی را که وابسته به حزب ها جریان ها تفکر های سیاسی شغل ها و حتی ادیان مختلف شده اند و اصلا برایشان قابل قبول نیست که به طور نسبی به مجموعه شان نگاه شود و گفته شود که این قسمت ها از مجموعه تان بد است و این قسمت ها خوب. شاید خیلی ها تعجب کنند از تعدد علایق من در زمینه های مختلف نمونه اش را بخواهید همین پروفایلم را در این سایت بخانید.

یک رلاواتیست خوبی  و حقیقت را در هر جایی که ببیند بر میدارد و به نام ها و نشان ها وابسته نیست. حقیقت در دنیای ما آنقدر با باطل آمیخته شده که پیدا کردن آن کاری بسیار دشوار است. فلذا هر مقدار از آن را هر جا که ببینیمتاییدش میکنیم.

امروزه نسبیت را با انیشتین میشناسند واژه نسبیت در علم فیزیک هم دقیقا همان معنایی را میدهد که در همه علوم میدهد: با همه چیز باید به طور نسبی برخورد کرد تا به پاسخی نزدیک به حقیقت رسید.

نویسنده داستان متمایز خانم ورونیکا راف نیز که بنیان این داستان رلاواتیستی را نگاشته در مجموعه های دیگری نیز مانند نامحدود نسبیت گرایی را به زبان هنر بیان کرده است.

۰ نظر ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۷
سعید اصلانی

در همین ایام امتحانات گاهی هم فرصت میشد که فیلمی ببینیم یکی از فیلم هایی که از نظرم جالب بود فیلم فراواقع گرایانه طلوع سرخ (red dawn) بود.

در این فیلم شخصیت اصلی که یکی ازافسران بازگشته از جنگ عراق است و در شهر نجف آموزش دیده باعث نجات آمریکا می شود. بدین صورت که با حمله گسترده  نیرو های کره شمالی و گرفتن شهر سیاتل در ایالت واشنگتن وی با ایجاد یک گروه چریکی شروع به ایجاد بینظمی انفجار و جنگ های نامنظم شهری میکند و  باعث می شود تا اندک اندک با گسترش این نوع جنگ ها پای مهاجمان کوتاه شود.

در این میان این تکه از نقد رو از سایت مشرق نیوز مستقیما برایتان میگذارم:

"از دیگر نقاط مهم فیلم حضور بازیگر اصلی زن با داشتن تمامی اِلمان های یک زن آنگلاساکسونی است. در سینمای استراتژیک، زن نمادی از سرزمین است که در زبان یونانی از آن با نام گایا به معنای محل کشت زار یاد می شود، از این جهت هر گونه تصرف به زن اصلی در فیلم و یا در خطر افتادن او به مثابه در خطر افتادن کشور و ملیت آن بازیگر است. اِریکا با داشتن مو هایی بلوند و داشتن چشمانی رنگی، به عنوان زنی که در خطر مهاجمان به کشور آمریکا است، باید توسط جوانان فیلم و دوست او، مَت نجات پیدا کند، به نحوی که در حین نجات دادن او حتی افرادی جانشان به خاطر او به خطر افتد.


فدا شدن برای نجات اریکا تفاوتی با از دست دادن جان در راه نجات کشور ندارد زیرا اریکا نمادکشور آمریکا است."

 نکته جالب این فیلم و دلیل فرا واقع گرایانه بودن آن این است که کشوری مانند کره شمالی در آن سطح وسیع به ایالات متحده حمله کرده این برای بیننده ایرانی شاید خنده دار هم باشد اما برای شهروند آمریکایی این قضیه متفاوت است.  برای او این فیلم نشانگر وجود یک عامل خطرناک در بیرون مرز هایش هست که ممکن است روزی به شهر آن ها حمله کند و آرامش خانواده شان را به هم بزند همچنین در این فیلم به نقش بسیج مردمی برای دفاع از شهر و دیار به خوبی نشان داده شده است.

توصیه من این است اگر فرصتش را دارید این فیلم را تماشا کنید در ضمن اگر فیلم خوب و مفیدی می شناسید آن را به من معرفی کنید.

۰ نظر ۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۴
سعید اصلانی

چند وقت پیش شاید همان اوایل انتخاب شدن این دیپلمات بی نظیر ایرانی بود که در پستی از وی حمایت کردم و گفتم که دوستش دارم او واقعا شایسته ی این جایگاه بود.

امروز تتمه ای بود بر آن پستم...

هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید


امیدوارم امروز دریچه ای باشد به سوی جهانیان تا کشورم را به چشمی دیگر بنگرند جایی که در آن انسان های نجیبی زندگی میکنند. درود بر دکتر ظریف که ساعت ها مذاکره کرد تا حقوق کشور را حفظ و کشور را از جنگ برهاند درود بر غیرتش.

دیروز یکی از دوستان میگفت که او با آن سابقه میتواند اکنون در بهترین مناطق آمریکا اقامت کند و با بهترین در آمد و بهترین شغل در بهترین دانشگاه های آمریکا تدریس کند اما آمده تا به کشورش خدمت کند طوری که همیشه عمودی به مذاکرات می رود و افقی بر میگردد سلامت باشد.

۳ نظر ۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۱
سعید اصلانی

خاتمی

دیروز فرصت نشد چیزی راجب 18 تیر بنویسم امروز اما عکسی از بازدید سر زده سید محمد خاتمی بعد از 18 تیر  از کوی دانشگاه میگذارم. عکس ها گویای نگفته های زیادی هستند.

۰ نظر ۱۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۶
سعید اصلانی

هژمونی تشییع یک مدافع حرم

همین دیشب بود که دراتوبان یک آمبولانس  را دیدم که با  چنتا اسکورت در حال حرکت بود با پرس و جو فهمیدم یک جوان ایرانی دیگر در سوریه به شهادت رسیده است. حقیقتا در همه این سال ها که بحران سوریه آغاز شد با دیده شک به آن نگاه کردم فتنه ای بود برای خودش با این داعش هم در واقع دیگر شوربای خاورمیانه تکمیل شد.

یکی دوسال پیش در همان ابتدای بحران ها قبل از آنکه نیرو های ارتش آزاد با بشار اسد اعلام جنگ کنند من دو تصویر را کنار هم گذاشتم یکی نوشته بود تنکس راشیا و دیگر یک پرچم عربستان در دستش بود حقیقتا مردم سوریه هرچیزی که آن روز ها میخواستند این را نمیخواستند که کشورشان به وضع امروز دچار شود.

به نظر خود من هم یک دیکتاتوری قدرتمند و منظم بسیار مفید تر از دموکراسی های ضعیف امروزی است. صدام ( گرچه ظلم های زیادی به مردم ایران و حتی مردم عراق کرد) توانسته بود یک دیکتاتوری منظم را در عراق حاکم کند جنگ های داخلی برای سالها برچیده شد رفاه نسبی بر مردم حاکم بود. یکی از کارهایی که بعد از صدام آسیبش به ایران هم رسید یکی همین ریز گرد هاست صدام سالیانه بیابان های عراق را مالچ پاشی میکرد که این کار به نفع ایران نیز بود. اما شما در کنار این دموکرات ترین کشور جهان را بگذارید... آمریکا

آمریکابدهکاراست . بدهکار از آینده خرج میکند ... یکی حساب کرده بود اگر میانگین حقوق سالانه هرآمریکایی n باشد و این عدد هنگفت بدهی را تقسیم بر جمعیت آمریکا کنیم می بینیم که برای چند نسل آینده مردم آمریکا برای تمام عمرشان هم کار کنند نمی توانند این مبلغ را بپردازند.حالا این قوی ترین دموکراسی دنیاست فکر کنید در مراکز فساد سیاسی در پاریس و رم و آتن و ... چه ها که نمیگذرد.

اشکال من نه به مردمی است که علیه بشار اسد قیام کردند و نه به ارتش آزاد که اقدامات مسلحانه را شروع کردند. اشکال من نه به شهدای مدافع حرم است که ناموس شیعه (حرم اهلبیت) رادر خطر دیدند و انصافا ازجان مایه گذاشتند و اجرشان با صاحب امرشان. اشکال من نه به بشاراسد است و کسانی که میخواهند یا نمیخواهند او در قدرت بماند.

اشکال من به مسئولینی است که قدرت تصمیم گیری داشتند و هشت سال جنگ فرسایشی را به کشور تحمیل کردند. و اکنون نمیدانم این جنگ نیابتی را کی تمام خواهند کرد. سخنان موافقان جنگ های نیابتی را شنیده ام.

-آقا در سوریه و عراق نرویم جلویشان فردا باید در تهران با آنها بجنگیم.

حرفتان متین و کاملا هم تایید میکنم اما دیروز شرایطی بود که میشد همان جنگ نیابتی امروز شروع نشود. دیروز میشد کاری کرد که زبده ترین خلبانان جهان از نیروی هوایی ایران بروند و در عملیات ها شرکت کنند نه اینکه جوانان زبده وطن را بفرستیم جلو توپ و خمپاره داعش و النصره و ختی خودی ها.

امروز در این هژمونی تشییع به این فکر میکردم که خون این جوانان به واقع بر ذمه کیست؟؟الله اعلم

سینالف پنجم تیر 94

۴ نظر ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۴
سعید اصلانی

فرهنگ ژاپنی برایم همیشه جالب بوده طوری که همیشه روز تولد خودم رو که در فرهنگ ژاپنی به روز شکوفه گیلاس یا روز ساکورا معرفه رو همیشه با این نام به خاطر دارم. و حالا هم اخیرا دو مرگ شرافتمندانه رو از سامورایی های ژاپنی شنیدم که بسیار جالب بود و وقتی در بارشون در ویکی پدیا خوندم جالبتر هم شد.ژاپنی ها دو نوع مرگ با شرافت دارند یکی هاراکیری و دیگری کامی کازه!

هاراکیری به یه نوع خود کشی شرافتمندانه زمانی که میخای به چیزی اعتراض کنی یا به دست دشمن نیفتی یا عقوبتی داری که میخای خودت رو مجازات کنی شمشیر رو وارد شکم میکنن و به چپ و راست میبری...

مرگ دیگه کامی کازی هستش این اسم رو در هوا پیما های کامی کازه ژاپن شنیدیم که با هواپیما  به نیرو های متفقین میکوبیدن و با مرگ خودشون ناو دشمن رو هم نابود میکردن. کامی کازه اسم طوفان های الهی هست که امپراطوری ژاپن رو از دست حملات قوبلای خان دو بار متوالی نجات داد.

این روز عده ای در فضای سیاسی کشور دارند هارا کیری میکنند تا یه سری فرهنگ ها زنده بمونند. امیدوارم همیشه سر افراز باشن و هاراکیری هاشون به بار بشینه.

۱ نظر ۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۰
سعید اصلانی

این نامه به مناسبت فارغ التحصیلی تلخ بچه های معدن 90 نگاشته می شود.

سلام راستش نامه ام قبل از آنکه درد دل باشد شکواییه ای است به خودتان به قول یکی از مقامات ارشد دانشگاه مگر فکر کرده اید کجا دارید درس میخوانید. به راستی شما فکر می کنید در کجا درس میخوانید در آکسفورد...

البته شاید فکر نمیکردید که در کجا درس میخواندید شاید نمیدانستید که اینجا ایران است همه چیزش سیاست زده از والیبالش گرفته تا یک مراسم فارغ التحصیلی کوچک در دانشگاه مسئولینش به قول "خیلی ممنون" ها همیشه مسئولند حتی در مراسم عروسی خودشان کارت پرسنلی خودشان را سوراخ میکنند و جامعه اش همان جامعه غم باری است که جرعت دیدن شادی را در میان خود ندارد به راستی که شما حساب نکرده بودید بعد چهار سال تلاش نتوانید لا اقل یک عکس با لباس دور همی باهم بگیرید بروید از فرداست که صبح آرزویتان بدمد از فردا شما هم می شوید یکی از همین آقایان ولی قول بدهید شما که مسئول شدید اینگونه نباشید. بذر شادی را بکارید به هر بهانه ای اگر  نتوانستید بذر شادی را بکارید لا اقل مانعی در برابر شادی دیگران نباشید. به قول یکی از اساتیدتان که میگفت اگر در معدنی سود سر به سر آمد معدن را تعطیل نکنید آن معدن اگر برای شما نان ندارد برای کارگر هایی که آنجا کار میکنند روغن دارد. لا اقل نان آنها را نبرید نان هیچکس را نبرید. قصدم نصیحت نیست ولی میسوزم وقتی میبینم فارغ التحصیل های دیروز اینگونه شدند و میترسم از اینکه فارغ التحصیل های امروز و فردا هم آنگونه شوند و به هر حال امید که آنگونه نشوید...

دوست دارتان سینالف

۰ نظر ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۰۰
سعید اصلانی

فرصتی شد که قسمت هایی از ماه عسل 94 رو ببینم چیزی که در این میون منو جذب کرد دکور بینهایت زیبای این برنامه بود واقعا به این دکور در تاریخ برنامه های صدا و سیما نمره بیست رو میدم . این دکور که تلفیقی از ابر آسمان یک کهکشان مارپیچی پر از بازو و یک ماه بزرگ در پس زمینه است بیشتر برای یه برنامه مرتبط با نجوم مناسب تر بود اما خوب برنامه های احسان علیخانی چیزی از نجوم کم ندارند. شاید در سال های اخیر  نقد های زیادی به احسان علیخانی شده باشد اما من اینگونه برداشت میکنم حتی همین سیل انتقاد ها میتواند خود دلیل بر پیروزی پروژه احسان باشد. احسان دارد تابو شکنی میکند. تابوی عشق را می شکند و تابو شکستن در هر جامعه ای هزینه دارد. وقتی بچه بودیم آدامس هایی بود به نام قلبی؛ میگفتند در هر کدام از عکس هایی که همراه آدامس است یک قلب مستتر است و ما تلاش میکردیم در نامربوط ترین عکس ها آن قلب را پیدا کنیم و همیشه هم پیدا میکردیم حالا برنامه های احسان شده آن آدامس ها شاید یک روز کودکان کار شاید یک روز چند بیمار صعب العلاج شاید یک روز چند پیرمرد پیر زن از خانه سالمندان شاید داستان هایی که درونشان (علی الظاهر) نتوانیم نشانی از عشق بیابیم اما کمی که تفکر کنیم میبینیم احسان دارد بذر عشق را می پاشد حالا چقدر موفق بوده یا نه خدا میداند. احسان دارد  یک سری قهرمان های عشقی می آفریند یک سری خانواده ها را که یک جای داستانشان به عشق ختم می شود بولد میکند. حالا عشق زمینی باشد یا آسمانی به فرزند باشد یا به همسر و پدر و مادر و دوست و جامعه و شغل و غیره و غیره 

شاید هرگز این حرفا ها به گوش احسان علیخانی نرسد اما دوست دارم تشکر کنم از او بخاطر همه تلاش هایی که کرده

من طرفدار دو آتیشه هیچ کس نیستم اما خوب این عکس را از سایت طرفدار های احسان برداشته ام  آرزو میکنم اون ها هم شاد باشند.

۰ نظر ۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۲
سعید اصلانی

هر کسی برداشتی از این چشمه دارد یکی در دوره های مبارزاتی علیه استبداد از جملات و تفکراتش استفاده کرد دیگر برای مبارزه با تهجر یکی به به خاطر پز روشنفکری جملاتش را حفظ کرد و دیگری به خاطر استدلال در باره ی عشق!

...

اما من با این جملات شریعتی را شناختم

به این جملاتش ایمان آوردم آن هم در روزگاری که از همه عقایدم بریده بودم.

...

اگر تنهاترین تنهاها شوم باز خدا هست.او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین ها
بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو
تنهای مهربان و جاوید و آسیب ناپذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی !
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.
...

به بهانه ی سی و هشتمین خرداد رفتنش

۰ نظر ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۳
سعید اصلانی

همین دیشب بود که یکی از دوستان آمد پیشم و از من خواست تا در اینترنت جستجو کنم و ببینم یارانه این ماه واریز شده یا نه به سایتی رفتم که در این باره و تاخیر های چند روزه واریز یارانه مطالبی نوشته بود. با خواندن نظراتی که در پای مطلب نوشته شده بود تنم لرزید. پدری که کودکش چند شب بود تشنج میکرد و منتظر 22 خرداد بود تا با پول یارانه او را به دکتر ببرد. مردی که روی مبلغ یارانه برای دهه آخر ماه حساب باز کرده بود و نوشته بود که فقط پنج هزار تومن در جیب دارد و هزاران نظر مشابه.

نمی دانم سیاستمردان سنگینی وزنه این سخنان و صدها برابر سخنانی که در جایی نوشته نمی شود را بر دوش خود احساس میکنند یا نه؟ الله اعلم اما در پی تاخیر دوروزه واریز یارانه ها در ماه پیش تاخیر (تا امروز) 3 روزه این ماه هم هم ادامه دارد.

پیرو این مطالب امروز به برخی سایت ها رفتم تا ببینم یارانه چیست نتایجی که به دست آوردم در خور توجه بود یارانه از دهه چهل بصورت رسمی وارد اقتصاد ایران می شود و نقش کمکی برای افزایش رفاه اجتماعی را دارد. چندی پیش یک ایتالیایی در مصاحبه با صدا و سیمای ایران را دیدم که میگفت دولت ایران به فکر شهروندانش است و در ایتالیا اصلا یارانه یا سوبسید وجود ندارد. شاید آن روز به دولت احسنت گفتم اما امروز میفهمم مصاحبه های میلی باعث شده بود تا چنین چیزی گفته شود یارانه اصولا برای گسترش رفاه است در کشوری مثل ایران که تا صد سال آینده هم با این روند به رفاه اجتماعی نمیرسد ضروری است که کمک های دولتی به اقشار ضعیف جامعه ادامه داشته باشد. اما قشر ضعیف جامعه چه کسانی هستند. چندی پیش سایت دولت نظر سنجی ای را پخش نمود که در آن از مردم خواسته شده راه شناسایی ثروتنمندان را از بین املاک سفرهای خارجی و غیره به دولت بگویند. در قضیه سبد کالا مشخص شد که دولت هیچ نظام سیتماتیکی در شناسایی اقشار ضعیف و قوی جامعه ندارد. چناچه در یکی از کارخانه های بزرگ اطلاع دارم که ریاست کارخانه شامل سبد کالا شده بود اما آبدارچی و باغبان شرکت نه!

من نظر خاصی در باره شناسایی اقتصادی مردم ندارم چون مردم ما متاسفانه به اصولی عادت کرده اند که در آن شناسایی غیر ممکن است. چه بسا افرادی با توان مالی پایین که با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند و چه بسا افراد متمول دارای ده ها ویلا و زمین و غیره که در هنگام شناسایی فقط آه و ناله میکنند و میگویند هیچ ندارند.

http://www.khabaronline.ir/detail/419138/society/1379

اما آنچه که معلوم است طبق خط فقری که  در آن بیشتر جمعیت کشور زیر خط میشوند دیگر نمیتوان امید داشت که مردم انصراف بدهند یا به فکر کاهش و حذف یارانه ها بود.

دادن یارانه های نقدی به جای یارانه کالا بد ترین کار ممکنه بود که دولت محمود احمدی نژاد انجام داد. و امروزه باید تنها کوشید تا اثرات آن  مانند تورم را به حد اقل رساند.

۰ نظر ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۳
سعید اصلانی