خشم و هیاهو عنوان مستندیست آمریکایی که روایت گر نوع برخورد دو خانواده با مساله ناشنوایی فرزندانشان است. اولی با مهاجرت به مریلند جایی که اکثر اهالی محلی آن مغازه دار ها اورژانس ها و بانک با ناشنوایی و زبان ناشنوایان آشنا هستند. این خانواده با همه چالش های مهاجرت و این تصمیم سخت مواجه می شوند تا کودکانشان در محیطی راحت تر و آشنا با فرهنگ ناشنوایی رشد کنند. خانواده دوم با کمک جراحی حلزون مصنوعی در گوش فرزند خود می کارند و اندک اندک اورا با مفهوم صوت آشنا میکنند. این دو مرد که برادر هم هستند در مسیر دستیابی به این تصمیمشان با مخالفت های زیاد و همینطور تشویق های بیشماری رو به رو می شوند.
نقطه قابل توجه دفاع و علاقه ناشنوایان به فرهنگشان بود. هیچ وقت تصور نمی کردم ناشنوایان با شنوا شدن مشکل داشته باشند و بگویند:"با شنوا شدن فرهنگ ناشنوایی از بین می رود اگر فرهنگ مردم شنوا از بین برود آنها ناراحت می شوند پس ما هم حق داریم ناراحت باشیم."
فرهنگ جنبی مساله ایست که گاهی همراه چیز های نامطلوبی مانند ناشنوایی قسمتی از جوامع را درگیر خود میکنند و سنت شکنی ولو با ایجاد درمان های پزشکی مانند همه انواع تقابل با فرهنگ ها در میان اهالی آن فرهنگ مذموم شمرده می شوند. اما به عقیده من باید آموزش های لازم داده شود تا بتوانند با مساله انقراض ناشنوایی کنار بیایند. در سال های آینده شاید کودکانی ناشنوا به دنیا بیاید اما دیگر کسی ناشنوا بزرگ نخواهد شد. با ناشنوایی و همه فرهنگ و لوازم آن مانند زبان ناشنوایان هم باید خدا حافظی کرد. هر چقدر هم که برای ناشنوایان اندوهناک باشد.