زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

سلام به وبم خوش اومدید اینجا پاتوق نوشته ها و یادداشت هامه امیدوارم از نظراتتون بهرمندم کنید.

فقه

دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۶:۵۳ ب.ظ

کتاب الطهاره

تعریف طهارت

  • الطهاره مصدر فعل طَهُـَرَ (بضم و فتح عین الفعل)

    اسم مصدر چیست و چه تفاوتی با مصدر دارد؟

    به نظر می رسد اسم مصدر گونهای از اسم است که به معنای عمل انجام شده و نتیجه کار می باشد و با فاعل پیوستگی ندارد مانند کلمه ضرب که اسم مصدر فعل ضَرَبَ می باشد و به معنای شکل نهایی انجام شده این حدث که در فارسی به آن کتک میگوییم است که با کسی که این کار را انجام داده ارتباطی ندارد. در حالی که مصدر ضرب به معنای زدن می تواند با فاعل ارتباط برقرار کند.

    #بازنگری

      و اسم مصدرها الطُّهر
  • و هی لغةً النظافة و النزاهة من الادناس
    • دنس یعنی آلودگی
  • بناء علی ثبوت الحقائق الشرعیة
  • (استعمال طهور مشروط بالنیة)
    • فالاستعمال بمنزلة الجنس
      • چرا میگه به منزله جنس چون جنس مختص به ماهیات خارجی است.
    • طهور مبالغة فی الطاهر
      • ازصیغه مبالغه بر وزن فعول است
    • «الطاهر فی نفسه المطهر لغیره»
      • از آنجایی که در امور متواطی نمی توانیم از مبالغه به معنای شدت استفاده کنیم بطوریکه طاهر به معنای پاک باشد و طهور به معنای پاک تر و أشد فی الطهاره و این غیر ممکن است چون یک چیز یا طاهر و غیر نجس است یا اینکه دچار آلودگی می باشد. فلذا در اینجا مبالغه به معنای پذیرش مفعول است بطوریکه المطهر لغیره[1]
      • اشکال وارد می شود که چگونه فعلی که در مصدر به طور لازم وضع شده می تواند در مقام استعمال متعدی استعمال شود و آیا استعمال تابع وضع نیست؟
        • در این فعل اگرچه ممکن است برخی خدشه کنند به تفاوت استعمال لازم و متعدی در مقام وضع و استعمال اما در برخی افعال دیگر همه این تفاوت را پذیرفته اند و کسی به آن خدشه وارد نکرده است. مانند فعل أکول که در مقام وضع وضع فعل أکَلَ بطور متعدی وضع شده اما در حال اتعمال صیغه مبالغه به شکل لازم استعمال شده است.
    • و خرج بقوله: «مشروط بالنیة» إزالة النجاسة عن الثوب و البدن و غیرهما، فإن النیة لیست شرطا فی تحققه
      • این عبارت مشروط بالنیة کالفصل  است بطوری که یک سری استعمال های طهور را از تعریف خارج می کند:
        • مانند شستن لباس و بدن و غیره که چون مشروط به نیت کردن نیستند به آن ها طهارت شرعی اطلاق نمی شود.
    • و إن اشترطت فی کماله و فی ترتب الثواب علی فعله
      • اگر در همه اعمال زندگی از جمله شستن لباس و بدن هم نیست کنیم که برای نزدیک شدن به خدا (قربة الی الله) این کار ها را انجام دهیم کمال خوبی است و ثواب هم دارد چون انما الأعمال بالنیات ولی اگر روزی نیت نکردیم این شستشو دچار خدشه نمیشود چون اتمام شستشو به شکل تام مشروط به نیت نمی باشد کما ورد فی التعریف . پس در تعریف وارد نمی شود.
    • و بقیت الطهارات الثلاث (9) مندرجة فی التعریف
      • وضو و غسل و تیمم تنها چیز هایی است که در تعریف باقی می ماند.
    • إن أرید بالطهور مطلق الماء و الأرض کما هو الظاهر
      • معنی مطلق الماء و الأرض
        • در اینجا طهور دو معنی می تواند بدهد که با کلمه مطلق فقط یکی از آنها را اراده می نماید.
          • معنی اول : کل ما هو طاهر فی نفسه المطهر لغیره که در این صورت اگر این معنی را در تعریف طهارت قرار بدهیم اینجوری میشود که استعمال (کل ما هو طاهر فی نفسه المطهر لغیره) ، مشروطٌ بالنیة که در این صورت بایستی بدانیم یک سری طهارت ها (یعنی استعمال طهور ها) اثر طهارتی نخواهند داشت چون مطهر لغیر نیستند و به عبارت دیگر مبیحة للصلاة نیستند.
          • معنی دوم : مطلق ماء و أرض که در این صورت اگر این معنی را در تعریف قرار دهیم تعریف به این شکل می شود: استعمال (مطلق ماء و أرض)، مشروطٌ بالنّیه در این صورت دیگر مشکل ورود طهارت های مبیحة للصلاة رو نخواهیم داشت چرا که هر گونه استعمال [وضویی] از آب که مشروط به نیت هم هست شامل تعریف می شود.
      • کما هو الظاهر
        • شهید ثانی معنی دوم طهور را از متن فهمیده است. و مرجع این ظهوری که این برداشت از آن ناشی می شود احتمالا چند خط پایین تر است. جایی که میگوید اما طهور  فهو الماء و التراب

اشکالات وارد به تعریف

  • با توجه به معنی دوم طهور در توضیحات فوق شهید ثانی سه اشکال به تعریف وارد کردند.
    • اشکال اول : تعریف اعم از تعریفیست که دیگران آورده اند و شامل طهارت های غیر مبیحة للصلاة هم میگردد.
      • توضیح اینکه بیشتر بزرگان وقتی می خواهند طهارت را تعریف کنند در تعریفشان حتما از عبارت المبیحة للصلاة أو العبادة را می آورند تا شامل طهارت های غیر مبیحة مانند وضوی فرد جنب برای خوردن غذا یا وضوی حائض برای دعا

        کسى که غسل جنابت کرده، نباید براى نماز وضو بگیرد، ولى با غسل هاى دیگر (چه واجب یا مستحبّ) نمى‏شود نماز خواند و باید وضو هم گرفت.

         

         

        با هر غسلى مى‏توان نماز خواند و وضو واجب نیست، خواه جنابت باشد یا غیر آن، واجب باشد یا مستحبّ، ولى احتیاط مستحبّ آن است که در غیر غسل جنابت وضو بگیرد.

        [1]. توضیح‏المسائل مراجع، م 391 آیت الله خامنه‏اى، اجوبه، س 188.

        [2]. که در مسئله 644 توضیح المسائل محشای امام خمینی بیان شد.

        [3]. توضیح ‏المسائل مراجع، م 391؛ آیت الله وحید، توضیح ‏المسائل، م 397.

        [4]. توضیح ‏المسائل مراجع، م 391؛ ر.ک: سایت آیت الله روحانی.

        نظرات مراجع درباره مبیحة للصلاة بودن غسل های مندوب

        آیات عظام امام خمینى، بهجت، خامنه‏اى و صافى:

         

        آیات عظام خویی، تبریزى، سیستانى، نورى، زنجانی و وحید:

        آیات عظام امام خمینى، بهجت، خامنه‏اى و صافى:

        و نیز وضو برای قرآن خواندن نشود. که همگی غیر مبیحه برای صلاة هستند. جالب اینجاست که خود شهید اول نیز در کتاب های دیگرش طهارت با قید مبیحه للصلاة تعریف کرده است.
      •  أو ینتقض (4) فی طرده بالغسل المندوب (5)، و الوضوء غیر الرافع منه (6)، و التیمم بدلا منهما (7) إن قیل به (8
        • با این عبارت اشکال اول به شکلی دیگر مطرح می شود به این معنی که این تعریف یک سری چیز هایی را که باید از خارج از تعریف باشند را خارج نمی کند مانند
          • غسل مستحب: که نماز خواندن با آن نیازمند وضو گرفتن می باشد.
          • وضوء غیر رافع : مانند وضوی فرد جنب
          • و تیمم بدل از این دو
            • إن قیل اشاره به این دارد که اگر بپذیریم که غسل و وضوی مستحب اگر در شرایط خاص بی آبی و غیره باشد با تیمم مستحب جایگزین می شود.لذا ممکن است اصل این که چیز مستحب جایگزین بردار است زیر سوال باشد اما اگر این موضوع را بپذیریم می توانیم تیمم مستحب را هم در این بحث وارد نماییم.
        • البته در اینجا گفته شده که مساله اعم بودن تعریف در عبارت قبلی جزو اشکال اول نمی باشد و اشکال اول از این قسمت وارد می شود اما خب با توجه به تشابه مضمون در این دو عبارت و از طرفی ورود کلمه أو در ابتدای عبارت بنظرت میرسد عبارت اخرای اعم بودن تعریف باشد.
    • اشکال دوم: و ینتقض فی طرده أیضا (9) بأبعاض کل واحد من الثلاثة (1)من الطهارة مطلقا
      • به این معنی که تعریف استعمال طهارت بأبعاض غسل و وضو و تیمم را نیز خارج نمیکند. یعنی اگر شما جزئی از وضوء را انجام دهید شامل این تعریف می شود. مثلا اگر به نیت وضو دست و صورت خود را بشویید ولی مسح ها یا حتی یکی از آن ها را انجام ندهید در این صورت نیز شامل تعریف می شود که استعمال طهور مشروط بالنیة لکن می دانیم که این وضو مبیحة للصلاة نمی باشد.
        • پاسخ حقیر به اشکال شهید ثانی این میتواند باشد که در تعریف بایستی از استعمال یک برداشت خاصی داشته باشیم بطوریکه میدانیم آب بازی مشروط به نیت شامل تعریف نیست ، هر چند آب بازی هم یک نوع استعمال آب است به همان شکل تبادر ذهنی از کلمه استعمال وضوی تام است و اعمال ناقصه و غلط در تعاریف وارد نمیشود.
      • قید کلمه مطلقا در انتهای عبارت نشان میدهد که اگر چه هر کدام از دو معنی طهور را در تعریف وارد کنیم این اشکال وارد است.
    • اشکال سوم: و بما لو نذر تطهیر الثوب و نحوه من النجاسة ناویا (3)
      • در مقام اینکه بیاییم و بگوییم خب در شستن لباس که نیت واجب نیست اگر کسی اشکال کند و بگوید که من نذر کرده ام که لباس هایم را بشویم و برای اینکه به نظر عمل کنم باید در هنگام شستن لباس هایم نیت قربة الی الله داشته باشم. آیا این شستن لباس در تعریف داخل می شود؟ چون هم استعمال طهور  است و هم مشروطٌ بالنیة
        • باید در مورد اینکه میتوان چنین نذری کرد تتبعی نمود: فإن النذر منعقد لرجحانه
          • نظر شهید ثانی این است که این نذر از آن دسته نظر های بی خاصیت یا نذر عمل حرام نیست و با توجه به این که رجحان دارد از جمله اموریست که انسان می تواند به آن نذر نماید.
 

[1] جواهر الفخریه ج1 ص85

۹۸/۱۲/۰۵
سعید اصلانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی