یادداشتی در دو موضوع/ زاویه گرفتن از رهبری و اجحاف در حق مدافعین حرم
مطلب را از اولی شروع کنم. میگویم فلانی با رهبری زاویه پیدا کرده. فوری یکی از دوستان میگوید شما که اصلاح طلبید شما باید خوشحال باشید یا مثلا شما چرا از فلان آقا انتقاد میکنید.
اولا اصلاح طلبی و به طور کلی جریان چپ یکی از ویژگی هایش این است که شخص محور نیست. همین آقای خاتمی را که امروز بسیار محبوب است و بنده هم علاقه دارم به ایشان اگر فردا روزی خطایی بکنند محترمانه میگویم که این اقدامشان خطا بود این اقدامشان درست نبود و با این حرفشان مخالفم. همانطور که در مورد آقای قاضی زاده هاشمی میگویم. من آقای دکتر قاضی زاده هاشمی را بسیار دوست دارم. به شیطنت رسانه ای در موضوع کلیپ اخیرشان هم مطلع هستم اما خوب آن سخنشان در حد شان نبود و با این سخنشان مخالفم
پس هر کس در هر مقامی با هر نسبت جناحی اگر ناصواب سخن گوید قطعا تیغ تیز انتقاد را باید انتظار بکشد. اتفاقا بالندگی و خدشه ناپذیری اصلاحات به همین است. در جناحی دیگر در حزبی دیگر در طول تاریخ همواره چند نفر را کرده اند مشخصه حزب و در ادامه از اشتباهات وی نیز دفاع کرده اند و اینگونه به اضمحلال رفته اند.
ثانیا زاویه با رهبری قابل قبول نیست. از آقای هاشمی روایت است که شخصی نزد ایشان رفته و نظرشان را در مورد مساله خاصی پرسیدند. ایشان گفتند این نظر من است و این نظر رهبری است. اما بر شماست که بر نظر رهبری عمل کنید.
حضرت امیر علیه السلام می فرماید: هر کس که به وقت یاری رهبرش در خواب باشد زیر لگد دشمنش بیدار می شود. غررالحکم ص422.
این سخن آویزه ی گوش من است. آن را بار ها میخوانم و به آن ایمان دارم. به هر حال خواهی نخواهی وطنم دشمنانی دارد که چشم طمع به آن دوخته اند. تضعیف جایگاه رهبری یعنی ترفیع جایگاه دشمنان کشور، اصلاح به ما می گوید از رهبری می شود انتقاد کرد. خود مقام معظم رهبری هم هیچگاه نگفته اند از من انتقاد نکنید. اما وقتی شخص دوم کشور با این اصطلاحات به رهبری حمله میکند این برای من جوان ایرانی هضم پذیر نیست.
- رهبری: اگر آمریکا برجام را پاره کند ما آن را آتش می زنیم.
-ریاست جمهوری: قطعنامههای بینالمللی باید توسط همان نهاد تصویب کننده، لغو شود ولی برخی تصور میکردند میتوانند آن را روی منقل انداخته و آتش بزنند.
کلیپ را چندین بار نگاه کردم طوریست که میتوان آن را به مفهوم دیگری برداشت نمود. ولی از یک حقوقدان کار کشته بعید است که در انتخاب کلماتش انقدر سبک انگاری نموده و بی مبالاتی نماید و بهانه دست قشر بر انداز داده کشور را به سمت دوسویی بکشاند.
تقبیح این سخنان زمانی روشن می شود که در یکی دوسال اخیر سخن رانی های اینچنینی جناب آقای روحانی بسیار زیاد شده و در یوتیوب و آپارات کلیپ های فراوانی از تقابل سخنان رهبری و روحانی جمع آوری شده که قابل مشاهده است. اما دو مورد اخیر آلزایمر سیاسی و منقل برای سوزاندن قطعنامه نه تنها از جانب زاویه گرفتن با رهبری قابل بررسی است بلکه بازگشت به گفتمان خارج از عرف خس و خاشاکی است.
علی ای حال این موضوع اگر ادامه یابد قطعا پاسخی سخت در انتخابات بعدی خواهد گرفت.
موضوع بعدی شهدای مدافع حرم است. مستند وزین ملازمان حرم را که همسر شهید رضایی نژاد به زیبایی اجرا میکنند رو چند روز پیش دیدم. قسمتی که در مورد زندگی شهید امین کریمی بود. وقتی در زندگی این شهدا که زوم میکنی به عظمت روحیشان باور پیدا میکنی.
من در یادداشتی جدا گانه تابستان سال گذشته نظر خودم را در مورد بحران سوریه، راه حل های احتمالی آن و ادامه بحران کمک های ایران و غیره را گفتم که تبدیل به پر بحث ترین مطلب وبلاگ شد. همچنان معتقدم سیاست های اشتباه ایران رژیم بشار و همچنین اقدامات دولت های آمریکا و ناتو در نا امن کردن منطقه و حتی سیاست های صدام در سال های حکومتش همگی در شکل گیری ریشه های گروه های تکفیری و معارضین هفتادو ملتی سوریه را نقش داشته اند. می شد که سیاست هایی برای درمان این زخم وقتی که سر بر گشود انجام داد. میشد که جنگ را به جنگ شیعه و سنی تبدیل نکرد. می شد می شد و میشد.
خاورمیانه همواره در جنگ بوده و نوع وضعیت سوق الجیشی ایران نیز همواره باعث شده که در دامنه تهدید های مختلفی باشد. نسل ما 30 سال پیش روی کار نبود که کار هایی را بکند. شاید هم اگر روی کار بود همین کار ها را میکرد به هر حال گذشته چیزی است که به وقوع پیوسته. اکنون در وضعیتی نیستیم که بتوانیم روی سوریه قمار کنیم.تشکیل دولت داعش و قدرت گیری معارضان تکفیری در سوریه تحت حمایت عربستان قطعا اگر برای ایدئولوژی شیعی جمهوری اسلامی ما ضرری نداشته باشد برای دموکراسی جهانی ضرر های فراوان خواهد داشت. وقتی سرباز های هیچ کشوری جرئت جنگ تن به تن با داعش را نداشتند این سربازان ژنرال قاسم سلیمانی بودند که نقشه هایشان را نقشه بر آب می کردند. وقتی شیوخ متحجر وهابی در آرزوی تشکیل حکومتی با ملاک های عصر حجر را در سر می پروراندند. سربازان دموکراتیک ترین کشور خاورمیانه بودند که مقابلشان ایستادند. این ها سربازانی بودند که از آزادی جهانی دفاع میکنند تا اطاق فکر تروریسم در خاورمیانه شکل نگیرد تا تروریست ها صاحب دولت نشوند.
امروز در این وضعیت هستیم و عقب کشیدن از این خط ضررش را مستقیما به خودمان خواهد زد. تاکید میکنم مسئول سیاست های دیروز که ما را به امروز کشاند باید مشخص شود و پاسخگو باشد. اما اگر از امروز به بعد را بخواهیم تصویر کنیم قطعا حضور نظامی ایران در منطقه از ضروریات آن است.
اما متاسفانه عده ای با دشمنان قسم خورده که مدافعان حرم پا روی منافعشان گذاشته اند همناله شده و اجحاف را در حق ایشان روا می دارند. سوریه را با خوزستان مقایسه میکنند و در ذهنشان اولویت بندی میکنند. نمیگویند که همین بسیجی ها هستند که در مناطق محروم ایران کار ها کرده اند کارستان.
مدافعین حرم سیاستمدار نیستند آن ها تکلیفی دارند که باید به آن عمل کنند.
اگر همسو و هم صدای با آن ها نیستیم لا اقل خنجری از پشت نباشیم برایشان