راهرو های بیمارستان
چهارشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ق.ظ
میگویند اگر میخواهی در مورد راه رفتن کسی نظری بدهی ابتدا کمی کفش هایش را بپوش تا بتوانی حقیقی تر درموردش چیزی بگویی...
چند روزی بر حسب اجبار گذارمان به راه رو های بیمارستان افتاد و چه قدر بی اطلاع بودم از اوضاع تعدادی از هموطنانم که دست تقدیر راهشان را بدین سوی انداخته بودم.
ساعت یازده و نیم صبح روز پنجشنبه روز تعطیل بعد از عید فطر بود کمی دیر از خواب بیدار شده بودیم و صبحانه میخوردیم که تلفن پدرم زنگ زد. تماسی از طرف تلفن دایی ام بود اما کسی پاسخ نمیداد پس از چند تماس به این طرف و آن طرف متوجه شدیم در جاده اهر تبریز تصادف کرده اند.
شدت تصادف به حدی است که چهار آمبولانس و یک بالگرد به صحنه تصادف اعزام شده اند.
...
سکانس اول: اورژانس بیمارستان امام رضا ع
روز تعطیل است و به نظر می رسد یکی از پزشکان اورژانس در مرخصی است. راننده آمبولانس میگوید امروز جاده ها خیلی شلوغ است به اندازه حجم چند هفته بیمار به اورژانس آورده. تا ساعت 4 که در اورژانسم 130 نفر را خدمات رسانی کرده آن هم فقط با یک دکتر.
...
سکانس دو: بیمارستان شهدای تبریز بخش سی تی اسکن
تخت های نزدیک به 15 بیمار به همراه چند بیمار ویلچری و سر پایی جلوی بخش سی تی اسکن کنار هم ایستاده اند تا نوبتشان برسد تا عکس برداری انجام شود. به نظر می رسد فقط ساعات محدودی در روز کار میکند.
...
سکانس سه: راهرو های بیمارستان امام رضا ع
کلی آدم روی صندلی های سالن نشسته از صبح روی زمین ننشسته بودم کمرم درد می کرد روی صندلی های سالن کمی آرام گرفتم کلی آدم عجیب و غریب با لهجه ها و زبان های مختلف خدا میداند از کجا ها برای شفای بیمارشان کوبیده اند و آمده اند اینجا. این اقوام ما که تصادف کرده اند قریب به یک هفته ای در بیمارستان هستند و همراهانشان هم تقریبا تمام وقت کنارشان تازه ما که در شهر خودمانیم و ظرف یک ساعت کلی کار میتوانیم بکنیم کسی که یک ماه بنا باشد در بیمارستان بماند و از هیچ امکانات اسکانی و بهداشتی برخوردار نیست چه میکشد. من که با چند ساعت مشکل داشتم خدا به داد آن ها برسد.
این قسمتی از صحنه هایی بود که در طی یکی دو روز رفت و آمد در راهرو های بیمارستان با آن آشنا شدم به فکر چاره باشیم.