این داستان روایت یک عشق ناکام ژاپنی آمریکایی است که در دانشگاهی در ایالات متحده جرقه میخورد و در جنگ جهانی همراه با خاکستر صد ها هزار ژاپنی زیر آوار خانه ها می میرد. یک سوی این عشق یک ژنرال آمریکایی است که در بحبوهه جنگ مسئول هدف گزاری بمباران های ارتش آمریکا در ژاپن است او که سعی میکند با انحراف اهداف جان معشوقه خود را در امان نگه دارد. پس از پایان جنگ به ژاپن می رود تا میزان دخالت امپراطور مقدس ژاپن را در جنگ برسی کند تا اگر گناه کار باشد اعدام شود. در همین حین به دنبال معشوقه خویش نیز میگردد که ناگهان متوجه می شود او نیز در بمباران ها کشته شده و تنها یادگاری از او یک صندوقچه پر از نامه هایی است که در شرایط سخت زیر بمب هایی که از سوی معشوقه اش از آمریکا فرستاده می شدند نگاشته شده.
نگاه جالبی است به بمب هایی که به عنوان کادو فرستاده می شوند.
سوژه دومی که در این فیلم جلب نظر میکند شرایط ژاپن قبل از جنگ است. ژاپن تحریم نفتی می شود و از سوی ارتش به کودکان نفرت از غربی ها آموزش داده می شود کاملا مشخص است که به زودی یک جنگ آغاز می شود و امید وارم بعضی تشابه ها بین ژاپن قبل از جنگ و ایران کنونی به یک نتیجه منجر نشود. که البته تا حدودی به صورت نیابتی منجر شده.
سوژه سوم در این فیلم تجلی میزان عظمت یک انسان در مقابل دیگران است مردم ژاپن آنقدر برای امپراطورشان عظمت قائل بودند که مواقعی که مثلا شعری از امپراطور میخاندند به سمت اتاق او در تعظیم بودند. در ملاقات به چشمان امپراطور نگاه نمی کردند. صدای امپراطور را نشنیده بودند روی سایه امپراطور قدم نگذاشته بودند و در احترامات رسمی نظامی پشت پس از تعظیم می چرخیدند تا نگاهشان به امپراطور نیفتد. او مقدس ترین چیز در ژاپن بود.
این حجم از تقدس حتی برای معصومین هم در بین ما شیعیان رسمی نیست حال آنکه هم در شجره و هم در اعمال او را بی نقص و عالی ترین موجود هستی می دانیم. به راستی این میزان از اطاعت پذیری بسیار قابل رشک است و بعید نیست همین روحیه مسئولیت پذیری و اطاعت عامل پیشرفت مردم ژاپن باشد.
در دیالوگی از این فیلم که گویا عصاره فیلم است ژنرالی ژاپنی میگوید اگر ایثار را بفهمی ژاپن را فهمیده ای.