چند ماه بدو در راهرو های ادارات از نظام وظیفه و دانشگاه و حج و زیارت و گذرنامه و غیره آخرش یک بخشنامه نشانت بدهند که نمی شود. اصلا یادم نمی آید مسیر خانه را چگونه پیمودم. البته قفلی که بر این در زده بودند کلیدش را پیشتر خود گم کرده بودم عیبی ندارد آقا...
عیبی ندارد آقا من بد... عیبی ندارد آقا بین این همه زائر من اضافه... عیبی ندارد آقا من از این کاروان جامانده...
***ایها الزوار... بلغوا سلامی علی سیدی الحسین و علی اخیه الشهید***
۰ نظر
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۲۲