اولین بار که داستان قلعه حیوانات ( animal farm) را خواندم احساس کردم در حال خواندن یک کتاب ضد نظام منتشر شده توسط گروه های اپوزوسیون جمهوری اسلامی هستم. اما وقتی متوجه شدم نویسنده آن جرج ارول سال ها قبل از وقوع انقلاب فبریه 1979 ایران فوت کرده تازه متوجه شدم که اکثر انقلاب ها در جهان چرخه های مشابهی طی می کنند. و در این بین انقلابی موفقتر است که هیچ گاه خود را فارغ از انقلاب نداند و همواره خود را انقلابی قلمداد کند. و اینجاست که جملاتی مانند من انقلابی ام مفهوم پیدا میکند.
انقلاب مفهومی که دامنه ی وسیعی دارد انقلاب سفید سطحی ترین و جزئی ترین نوع آن در قسمت های کوچکی از سیستم صورت میپذیرد و انقلاب سرخ یا انقلاب سیاه پیچیده ترین مخرب ترین و بنیان افکن ترین نوع آن است. جوامعی که در شوروی سوسیالیست های رفورمیست نامیده می شدند در پی آن بودند که تغییرات سیاسی مد نظر خود را با ایجاد تغییر در دراز مدت و با شعار صبر و مقاومت به انجام برسانند اما وقتی حوادث سیاسی جامعه را به حد اشباع برساند و یا عوامل محرک و همگرا جریان های سیاسی را برای اجرای اهداف خاصی گرد هم آورند و با سقوط همه یا بخشی از رژیم اهداف تحقق یابد. در این صورت است که انقلابی تیره صورت پذیرفته.
انقلاب یکی از پر هزینه ترین رویداد ها در تاریخ هر ملت است. هزینه هایی که به آتش کشیده شدن بنیان های اقتصادی و ریخته شدن خون نیرو های انسانی جامعه و از همه مهمتر کاهش معیار های امنیتی جامعه تنها بخشی کوچک از آن است که برای تغییر یک رژیم و ایجاد انقلاب از سوی یک ملت پرداخته می شود. از سوی دیگر هیچ کس تضمین نمی دهد که انقلابیون ولو اینکه اکثریت جامعه را تشکیل بدهند ولو اینکه به شیوه صحیح اعتراض خود را ابلاغ کنند ولو اینکه بتوانند رژیم را ساقط نمایند به اهداف از پیش تعیین شده خود (اغلب تشکیل یک حکومت دموکرات) برسند. چه اینکه همواره جریان هایی از خارج یا داخل انقلاب ها وجود دارند که انقلاب را به نفع خود مصادره می کنند. مثالی برای این دست انقلاب ها بهار عربی بود که از 2010آغاز شد و در عرض چند ماه کل منطقه را در نوردید امروزه اما کار به جایی رسیده که از آن به عنوان زمستان عربی یاد میکنند. انفجار ها جنگ های داخلی و تولد گروهک های مختلف تروریستی در منطقه ما حصل ایجاد انحراف در مسیر اعتراضات مسالمت آمیز بودند که از طرف جبهه های مختلف شرقی و غربی (بالاخص آمریکایی اروپایی صهیونیستی) در تنور آن ها دمیده شد.
سخن آخر اینکه انقلاب 79 ایران اگرچه منجر به تشکیل یک حکومت قدرتمند اسلامی در کرانه باختری فرات شد. اما در فضای این روز ها بروز هیچ انقلابی در هیچ جای دنیا صرفه اصلاحی ندارد همانطور که دیگر امروز خبری از جنگ های کلاسیک طولانی مدت بین کشور ها نیست و اکثر جنگ ها چریکی و بصورت نامنظم اتفاق می افتد امروزه به همان اندازه که باید از بروز انقلاب پیشگیری کرد باید به فکر اصلاح بود. هیچ کشوری امروزه آنقدر دور از اخلاقیات و درگیر در نفسانیات نیست که با انقلاب آن را تغییر داد و متقابلا هیچ کشوری نیز در جهان وجود ندارد که سیستمی سالم و اقتصادی موفق و برنامه ای کامل برای توسعه داشته باشد و به اصلاح طلبی در آن نیازی نباشد. امروزه باید به انقلاب های سفید و پایین به بالا بیشتر بپردازیم تا به انقلاب های بالا به پایین و مخرب. کشوری مثل آلمان با انقلاب بالا به پایین در زمان نازیسم به دیکتاتوری منتهی شد اما در سال های بعدی که در آن انقلاب بزرگ دیگری روی نداد و بیشتر به تغییر ساختار های پایین به بالا در آن پرداخت شد تبدیل به قطب اقتصادی اروپا و جهان شده است.
*تصاویر از خودم