زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

سلام به وبم خوش اومدید اینجا پاتوق نوشته ها و یادداشت هامه امیدوارم از نظراتتون بهرمندم کنید.

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

دوستان پیگیر مطالب من  می دانند شیوه من در این وبلاگ ابدا کپی پیست نیست. اما هفته پیش که در جواب اینکه کدام کاندیدای ریاست جمهوری اصلح تر است به بچه ها میگفتم که به خودمان بستگی دارد. اگر من و شما روزانه صبح ها زود بیدار شویم و کتاب بخوانیم و فلان و بهمان آن وقت بحث صلاحیت کاندیدا ها موضوعیت پیدا میکند و اصولا اگر همه مردم ایران این کار ها را انجام دهند قطعا سطح کاندیدا ها جبرا ارتقاء یافته و زمینه های مطالبه گری ایجاد می شود وگرنه اصولا انتخاب این یکی و آن یکی چنان تاثیر عمیقی که ایران را سوئیس کند نخواهد داشت.
ناخود آگاه یاد این متن از دکتر سریع القلم افتادم. این توصیه ها به شدت به انتخابات مربوط هستند آن ها را جدی بگیرید.

روحانی، احمدی نژاد ، خاتمی ، رضا پهلوی ، هاشمی رفسنجانی هیچ فرقی ندارند وقتی من عوض نشوم

خاتمی و هاشمی و احمدی نژاد و روحانی و … چه فرقی دارند وقتی ما خودمان مردمان آگاه و درستی نیستیم؟

یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه ، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی یا توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی یا حمله به غذای نذری یا شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابل دوربین، ریختن زباله در کوچه و خیابان و طبیعت، جا زدن و جلو زدن در صف ، با رتبه‌ی نخست جستجوی سکس … چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟

من پیشنهاد می کنم ملت هشت سال انتخابات را تعطیل کنند و اجازه بدهند هر کسی که می‌آید همینجور ادامه دهد . بعد خودشان با حوصله این موارد را تجربه کنند :

اول : ایرانی ها لطفا روزی یک بار(یا دست کم یک روز در میان) حمام بروند.

دوم : ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون ، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.

سوم : هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد ، اگر شده یالثارات!

چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند … حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!

پنجم : رانندگان به جای فاصله ی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از پنجاه کیلومتر در هیچ شرایطی تجاوز نکند.

ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.

هفتم : بفهمیم که زرنگی ضایع کردن حق دیگران نیست بلکه ، رعایت حقوق دیگران ، رسیدن به حقوق خودمان است؛ هر کس به اندازه ما حق دارد و وقتش با ارزش است

هشتم : بفهمیم که اگر صاحب یک بوتیک هستیم شغل ما بوتیک دار است یا اگر راننده تاکسی هستیم شغل ما راننده است . نه اینکه همه دزد و کلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط بعنوان برای راهی به رسیدن به کلاهبرداری استفاده کنیم . به شغلمان احترام بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای کسی باشد که شغلش دزدی است.

نهم : مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها ، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست.

دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست.

یازدهم : ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند (مثل ژاپنی‌ها) و دهانشان را تا یک ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند. خلاصه این که ظرفیت برد دیگران و شکست خودمان را به دست بیاوریم؛ سعی کنیم جدا از برد یا باخت، باارزش بشویم!

دوازدهم : ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری و نوع حرف زدن سیاستمداران، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست. همین!

سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند.

به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشدو در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد.

چهاردهم: تمرین کنیم که میانبری که ممکن است ذره‌ای کسی را دلخور کند، مصداق بارز دزدی است؛ حتی‌المقدور میانبر نزنیم.

پانزدهم: در هنگام رانندگی، بین خطوط حرکت کنیم و خطی را انتخاب کنیم که متناسب با سرعت ماست - در عین سادگی، این از همه کارهای دیگه سخت تره!

شانزدهم: این آخری از همه سختتر است و اینکه دروغ نگوییم .

همانطور که فکر می کنیم عمل کنیم . فراموش نکنیم ریا که اکنون عادت و عرف جامعه شده است درواقع یک بیماری اجتماعی و از آسیب شناسی بسیار جدی برخوردار است.

عزیزان، کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما ، همان سرزمینی که هنگام قرائت سرود ای ایران ای مرز پر گهر ، موهای گردنه مان سیخ میشود و دچار دل لرزه مطبوعی میشویم ، در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان ایفا می کنیم.

دکتر محمود سریع القلم استاد دانشگاه

۱ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۲:۱۵
سعید اصلانی
I know the power to say no is a essential need to live in a busy society. but I cant do it. I lost my dialectic power and my body is ready to finish everything with accept the responsibility of it.
 I think I have to change myself.
A friend want to be with you this afternoon and you didn't do your works. its easy, say no.
University wants you to design a new poster and you have a hard exam next week. don't think say no.
even your PC wants you to check the Instagram twitter FB etc.
and you are going to go to master. you should to say no if you want tomorrows 
and don't forgot; The Time is Gold.
۰ نظر ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۳۲
سعید اصلانی

نمیدونم شنیدم میگن امروز 27 ام آبان روز کتابفروشی هاست. هر چیزی که بهانه ای بشه که راجب کتاب حرف بزنیم رو دوست دارم چرا؟

مورگان فریمن در فیلم لوسی میگه: "بالاترین هدف از وجود ما انتقال تجربیاته و هدف بالاتری وجود نداره."

به برترین بودنش کاری ندارم و اینکه چقدر درسته جملش، اما چیزی که حقیقته اینه که انتقال تجربیات نسل های گذشته چیزی هست که ما رو به این جا رسونده و هر جا کمی و کاستی بوده یا باید به گذشته ها و تجربیات اونها مراجعه کنیم یا اینکه راه نرفته ای بوده که باید خودمون بریم و برای آیندگانمون ثبت کنیم.

کتاب ها در هر زمینه ای که باشن ماحصل یک محدوده خاصی از زمان نویسنده ( ولو 10 دقیقه) هستن که در اختیار ما قرار گرفتن و ما با خوندن اونها مثل اینکه اون زمان بالقوه کتاب ها به زندگیمون اضافه بشه. مثلا با خوندن کتاب دور دنیا در 80 روز هر چقدر هم که تخیلی باشه انگار که 80 روز به زندگی شما اضافه شده در این 80 روز تجربه های مختلفی داشتید با آدم های مختلفی آشنا شدید و حس و حال های متفاوتی رو تجربه کردید.

کتاب جامعه شناسی به زبان ساده دکتر صادق زیبا کلام رو به تازگی تموم کردم. و کتاب تولد اسرائیلش رو شروع کردم. اگه بخوام به طور خلاصه در این باره بگم در کتاب جامعه شناسی به زبان ساده حق مطلب رو ادا کرده و سرنوشت تفکرات و نقد و برسی های مدل خاص خودش رو درباره دورکهیم مارکس و وبر مطرح کرده. یکی از مطالب جنجالی کتاب برسی علم بودن یا نبودن علوم انسانی و مبحث علوم انسانی اسلامی ( مانند اقتصاد اسلامی) و غیره هستش.

در پشت جلد کتاب اومده:

پیچیدگی نظریات جامعه شناسانی چون دورکهایم ، مارکس ، وبر و ... هنگامی که با بیان پیچیده جملات ابهام بر انگیز و نارسای برخی شارحان همراه می شود.عامل مهمی خواهد بود در سخت فهم شدن این نظریات و طبعا گریزان شدن دانشجویان از مطالعه این نظریات. دکتر صادق زیبا کلام تلاش کرده است تا در این کتاب شرحی ساده همه فهم و به دور از پیچیدگی های مرسوم شارحان این نظریات را ارائه کند.

مطالعه این کتاب رو اگه جامعه شناسی خوندید و هیچی ازش نفهمیدید یا اینکه میخاید وارد فضاش بشید شدیدا توصیه میکنم.

به مناسبت هفته کتاب فروشی ها هم دوتا منو به بالا اضافه شدن:

کافه کتاب: لیستی از کتاب هایی که خوندم با رده بندی خودم و به امانت اونای که دسترسی دارن میتونن ازم بگیرنش یا اگه دو ستاره(**) بود میتونم معاوضه کنم با کتاب های دیگه ای

کافه فیلم: لیستس از فیلم هایی که دیدم به همراه سیستم رده بندی و امتیازیشون

۰ نظر ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۸:۱۹
سین الف

چند سال پیش نشستم و برای خودم منشور عقایدی تدوین کردم. در آنجا خودم را در محدوده سه وطن سیاسی فرهنگی  دینی تعریف کرده بودم. با گسترش دامنه مطالعات در سالهای اخیر نظرم اندکی جامع تر شد و هر سه وطن را در یک وطن جمع کردم. سوال: اصلا چرا وطن مقدس است؟ پاسخ: انسان هستی خود را از موطن می گیرد. از عصاره هایش می خورد و می نوشد و از مردمانش می آموزد. این بذل و بخشش وطن در انسان عشق را بر می انگیزاند و مسئولیتی بر گردن او می نهد. انسانی که به وطن عشق نورزد و آن را هیچ بشمارد را مزدور گویند. مادر وطن است چرا که انسان را از شیره جانش بهره مند میکند و نخستین آداب انسان بودن را به انسان می آموزد. به همین خاطر در هر مرام و مسلکی که باشید توهین به مادر و بی وفایی نسبت به او جرمیست نابخشودنی.

مام میهن سرزمینی که مرا پرورد و به من آموخت و من به او عشق می ورزم و در قبالش مسئولیت دارم. به قهرمانان سرزمینم اقتدا میکنم که میگفتند میخواهند هفت دولت زیر پرچم ایران باشد. به مردان پر افتخارش میبالم بگذار رو سیاهی اش بماند برای کسانی که خیانت کردند. آنانکه به مام میهنم خدمت کردند تفاوتی ندارد از چه سلسله ای بوده اند. ناسیونالیسم ایرانی با نژادپرستی تفاوت دارد چون اصولا مساله نژاد در میان نیست. ناسیونالیسم ایرانی بر پایه فرهنگ، خاک و تاریخ است. به مناسبت هفتم آبان / 29 اکتبر سالروز گرامیداشت کوروش کبیر این متن رو منتشر میکنم هر چند از همین حالا میدونم به خاطر تصمیماتم در این حوزه مورد انتقاد قرار میگیرم. اما بیخیال جاویدان نام ایران جاویدان باد یاد مردان ایران به امید ایران بزرگ

دوست دارم بیشتر راجب ایران و تاریخش بخونم در زیر این پست اگه مایل هستید نظرتون رو بگید تا باهم برسی کنیم هر چی که هست اصن تاریخ ایران خوب تاریخ ایران بد هر چی سپاس

۳ نظر ۰۷ آبان ۹۵ ، ۰۸:۵۵
سین الف

خلاصه فحوای نسبیت گرایی حول دو محور است.

اول اینکه هر اندیشه و مکتبی خود را افضل و حق می داند و عمر هیچ انسانی کفاف برسی و اعلام نتیجه هر آنکه اعلام حقانیت میکند را ندارد. نسبیت گرایی طی یک آزمایش علمی نشان میدهد اکثر کسانی که دینشان را تغییر داده اند برسی شوند خواهیم دید که صرفا مجموعه ای از عوامل مبتنی بر شانس در اطرافشان وجود داشته و باعث شده آنها این راه را انتخاب کنند. برای مثال انسانی با یک بودایی همکلاس میشود و شیفته اخلاقیات شرقی میشود و تصمیم میگیرد بودایی شود و شخص دیگری به خاطر نزدیکی محل کارش با مسجد و مسلمانان با آنها معاشرت میکند و با دعوت آنها تصمیم به مسلمان شدن میگیرد.

محور دوم درباره راه حل این مشکل سخن میگوید راه حلی که نسبیت گرایی نشان میدهد به دو دسته تقسیم میشود. راه حل نتیجه گرا و راه حل جامعه گرا

نسبیت گرایی جامعه گرا به دنبال تنش نیست و به نسبیت گرایان توصیه میکند با تفکرات سازنده فرهنگ و سنن جامعه خود را دنبال کنند و به گونه ای با اصلاح طلبی سعی در سازماندهی ساختار های جامعه خود گردند و همینطور برای اعمال نفوذ در جوامع دیگر خارج از محدوده فرهنگ خودی باید با فرهنگ خود آن افراد قضاوت شود. برای مثال در تعریف نسبیت گرایی فرهنگی میگویند:

"نسبی‌گرایی فرهنگی نظری‌است که می‌گوید باورها از فرهنگ تأثیر پذیرد و بهترین راه فهمیدن آنها در بستر فرهنگ است.[۱] بر اساس این اصل افراد نباید از استانداردهای خود جهت قضاوت رفتار افراد از فرهنگ دیگر استفاده کنند. اعتقادات و رفتار اشخاص را باید بر حسب فرهنگ خود فرد فهمید."

اما نتیجه گرایان جور دیگری به قضیه نگاه میکنند آنها معتقدند هر رفتار خوبی را در هر نقطه ای که دیدید شکار کنید و به کار بندید. سوالی که پیش می آید نوع نگاه به قضیه خوب یا بد است مثلا لخت بودن بین قبایل بدوی خوب و در جوامع شهری امروزی امری قبیح است پس معیار چیست؟

پاسخ را در آزمونی به نام مورد بغرنج تراموا می یابیم

این آزمون اثبات میکند اخلاقیات فطری مسائلی هستند که به صورت میانگین در همه جای دنیا می توان بر اساس آن قضاوت کرد چه در میان قبایل وحشی آفریقایی باشید و جه در تور گردشگری میلیاردر های اروپایی میتوانید به فطرت خود مراجعه کنید میتوان در این باره اندیشید و مسائل شبهه ناک را با اندیشه حل کرد.

۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۵۲
سین الف

 The cows kind's called by very names in Azarbaijan. I will mention thats here

1.Bizo: a calf (cow baby) when borned recently

2.Dana: Slightly larger than bizo

3.gönga: young cow

4. Eenah: a normal cow

5. maal: a big cow

6. okuz: big bison

۲ نظر ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۵
سین الف