زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

سلام به وبم خوش اومدید اینجا پاتوق نوشته ها و یادداشت هامه امیدوارم از نظراتتون بهرمندم کنید.

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است


امین را از نوروز 96 شناختم. قبل تر ها هم اسمش را شنیده بودم اما برایم مانند همه دیگر شهدایی بود که فقط یک نام و شاید گاهی عکسی بر روی یک بنر بود. شهید امین کریمی یکی از شهدای مدافع حرم آذربایجان بود، عکسش را هم زیاد دیده بودم در مراسم های مختلف.
اما هیچ کدام مانند مستند ملازمان حرم او را به من معرفی نکرد. عید بود خانه پر از مهمان بود. شبکه خبر مستند ملازمان حرم را پخش می کرد مستندی که خانم دکتر پیرانی همسر شهید رضایی نژاد و مادر آرمیتا با همسران شهدا صحبت می کرد. قسمت هجدهم بود. این داستان امین
وسط همان مجلس مهمانی که همه حواسم جلب تلوزیون شد بغض سنگینی در گلویم نشست. مستند را از نیمه دیدم. همان روز نسخه کامل آن را دانلود کردم و چندین بار تماشایش کردم.
مدت ها گذشت کارم شده بود جستجوی خاطرات امین، کلیپ های تشییع اش، چند کلیپ محدود سوریه اش و هر چیز دیگری که به امین مربوط می شد. به همین قرار چندین ماه سپری شد تا اینکه در دیدار معاونت فرهنگی قرارگاه مدافعان حرم شمال غرب صحبت هایی ابتدایی انجام شد برای انجام یک اقدام فرهنگی در خور برای این شهید. پیگیری مصاحبه های انجام شده با خانواده ی این شهید و تبدیل آن ها به یک کتاب برای معرفی شخصیت والای این شهید بزرگوار.
در همین برنامه ها بودیم که خدمت سربازی پیش آمد و پروژه تا حدودی متوقف شد اما تابستان 97 خبر آماده چاپ شدن کتاب شهید کریمی را شنیدم حسی توام با شادی و حسرت در دلم نشست اما عمیقا خوشحال بودم . اواخر مهر ماه  برای رونمایی از کتاب طائر قدسی به سالن مرکز فرهنگی اباعبدالله در قیطریه رفتم. و کتاب را در همان سفر مطالعه کردم. کتاب را به غرفه مرکز نشر آثار دفاع مقدس در نمایشگاه کتاب تبریز در هفته اول آبان رساندم.
در همه ی این روز ها حضور امین را در زندگی ام احساس کردم و با او وارد دیالوگی می شدم که رهنمای مسیرم بود. امین برایم برادری کرد. دیروز و امروزم را ساخت و میدانم که فردایم را نیز با همسفری او خواهم ساخت. دوست دارم هر روز بیشتر شبیه او شوم و همین خواسته ی من است از او

همتم بدرقه ی راهم کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم! 

طائر قدسی را بخوانید! عاشقش شوید!
۰ نظر ۰۶ دی ۹۷ ، ۱۴:۱۲
سین الف

کم کم شبیه یک طنز می شود تراژدی من، اعتیادم به کتاب های گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی یک بار دیگر ابراهیم دستم را گرفت و در کوچه شهدا مرا به در خانه ای دیگر برد تا قسمتی دیگر از دلم را آنجا واگذارم. "علی اکبر شیرودی" دیگر برای من یک نام نخواهد بود. برای من از این پس شیرودی یک اسطوره است. اسطوره ای که که چون کوه پشتم ایستاده و با خونش پای اعتقاداتش امضا زده و برایم دعوتنامه فرستاده است تا رهپو و داعی راهش باشم.
علی اکبر یک بار دیگر باطل بودن عقاید ماتریالیستی را به رخ من می کشد و چرخ دنده های دنیای منطقی ما آدم ها را در هم میشکند. آنجا که می گوید بالگرد کبری یک وسیله است. مهم انسان مومنیست که بالگرد را هدایت می کند. و این چنین می شود که به توانایی هایی از بالگرد دست پیدا می کند که شرکت سازنده آن نیز از آن بی اطلاع هستند.
علی اکبر اسطوره ی من است زمانی که می گوید تعهد برتر از تخصص است و انسان باید با 80 درصد ایمان کار ها را بکند و 20 درصد باقی را به تخصص و مهارتش بسپارد.
علی اکبر اسطوره ی من است آنجا که می گوید محدوده ی پروازی من همه نقشه ی جهان است اگر رهبرم فرمان دهد. خدای را سپاس گذارم که رفقایی چنین بر سر راهم قرار می دهد که همانا بنا به فرموده ی قرآن کریم اینان بهترینِ رفقا هستند.

۰ نظر ۰۵ دی ۹۷ ، ۰۷:۲۷
سین الف

سال ها گذشته از روز که نخستین سوال های حقیقت جویانه را در 11 سالگی و شاید قبل از آن از خودم و از اطرافیانم می پرسیدم. در دفترچه ای که همان روز ها سوال هایی که از دیگران پرسیدم و پاسخ قانع کننده ای از کسی نگرفته ام. "آیا حیوانات هم روح دارند؟ آیا آن ها هم به بهشت و جهنم می روند؟ تفاوت انسان و حیوان چیست و آیا میمون های باهوش انسانِ کودن حساب می شوند یا خیر؟ و ..."
همان روز هایی که در تفاوت میان مسیر های حقیقت شروع به خواندن رساله عملیه مراجع تقلید کردم و تفاوت های آن ها را بررسی کردم. به دنبال رد پای حقیقت مسیحیت و یهودیت را نیز گشتم و در نهایت و پس از چندین سال سخت مجذوب نور خاتمیت و کمال اسلام شدم . با ذره بینی در دست در میان 73 فرقه اسلام به دنبال فرقه ی ناجیه می گشتم که باز ابدا آسان نبود و روز های پر از استرس و سختی را برایم رقم زد. از ابتدا تاریخ اسلام را شروع به خواندن کردم در مسیر حقیقت در عراق و عربستان و ترکیه و سوریه و مشهد و قم با علمای مختلفی صحبت کردم. سال ها بود که رد پای حقیقت را همه جا می دیدم و هیچ جا نمی دیدم. به نسبیت گرایی رسیده بود. جمله معروفم که "حقیقتی هست اما در این شوربای جهانی به این آسانی نمی توان آن را یافت." بر پیشانی اندیشه ام نصب کرده بودم.  پلورالیسم دینی را تجربه می کردم. همه راست می گویند و هیچ کس همه ی راست را نمی گوید.
گاهی به یک راهنما نیاز داری که از این تناقض بیرون بیایی...
و اینجاستکه چنان شد که پیرمان گفت:
شهیدان نقاط مشعشع در این صفحه ی درخشان اند که مانند ستاره ی راهنما، راه را به همه نشان می دهند. رحمت و صلوات خدا بر آنان باد.
سیّدعلی خامنه ای
۶/مهر ماه/۱۳۸۵
ابراهیم ها و تورجی زاده ها و امین ها مرا به مسیری بردند که هم منطق داشت هم شهود. حقیقت محض جلوه ها می کرد.
سرزمین حقیقت چه سرزمین زیبایی است...
با خود می پرسیدم آیا راهی که آمدم تا به این نقطه برسم پر از تغییرات یک آدم دمدمی مزاج بود یا مسیری برای تکامل یک سالک حقیقت...
هرچه باشد باید گفت که اکنون در وادی شیرینی هستم. الحمد لله لهذا جایی که امروز در آن هستم ارزش همه سختی ها و حیرانی ها را داشت. مدیون خدایمبرای جایی که در آن ایستاده ام. برای هدایایی که دریافت کرده ام برای قلبی که مطمئن شده  الحمد لله

۲ نظر ۰۲ دی ۹۷ ، ۰۷:۴۵
سین الف

سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿۱۰۹﴾کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿۱۱۰﴾إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَاالْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۱۱﴾

از مقام معظم رهبری در نقد ایین کتاب چنین عبارتی نقل شده  که زندگی انسان ها به دو قسمت قبل و بعد از خواندن این کتاب تقسیم می شود.

به جهت شناخت و معرفتی که در انسان پدید می آید تفسیر قشنگی است. ابراهیم واقعا انسان بزرگی بود یک عظمت دست یافتنی قشنگ.  ما در طول تاریخ فراوان از این انسان ها داریم اما حسی که در ابراهیم هست حس درونی یک بچه محله ی باحال،  با آن والیبال یک به چند معروفش، با آن مداحی های محزونش، هیئت اش، زور خانه اش و ... نمی دانم چرا و چطور می شود که احساس قرابت زیادی با امثال آیت الله بهجت ها با همه احترامی که به شخصیت اعظم اون ها دارم احساس نمی کنم. البته همه آن ها را به عنوان اساتید عرفان و اخلاق می شناسم و نصایحشان را به گوش جان می شنوم اما هیچ گاه به بهجت شدن نمی اندیشم نه من و نه هم نسلی هایم که با آن ها در ارتباطم. اما برنامه اخلاقی و عرفانی ابراهیم هادی یک برنامه اخلاق کاربردی در زندگی روزمره است.
داستان های کتاب سلام بر ابراهیم به شیوایی هر چه تمام لحظات زندگی پر برکت این شهید بزرگوار را به تصویر کشده شهیدی که خوبی هایش مکررا باعث می شود به درون خود بنگری و کاستی های خودت را ببینی و ثمره رفاقت با همچنی شهیدی می شود شهید حججی.
گونه ی نگارشی کتاب جذاب است و در ویرایش چاپ پنجاه دومی که بصورت تک جلدی مطالعه نمودم بسیار مورد قبول و تحسینم واقع شد.
سلام بر ابراهیم با افتخار بهترین کتابی است که تا کنون خوانده ام. البته کتاب های دیگری هم که از مجموعه شهید ابراهیم هادی منتشر شده همین قدر جذاب است. در کتاب خاطرات شهید تورجی زاده به نام یازهرا هم که همزمان با این کتاب می خواندم  آن نوری که در این کتاب موج می زد را احساس می کردم. ابراهیم هادی اما گویا اشرافیت دارد بر روح آدمی
مثلش مثل حضرت عباس است میان شهدا 
هیچ یادداشتی از این کتاب نمی تواند آن را آنطور که باید توصیفش کند در وصف ابراهیم هادی همین بس که جریانی به راه انداخته که گروهی به نام او امروزه ده ها کتاب بی نظیر دیگر را نیز چاپ کرده در آینده بیشتر راجب این کتاب ها خواهم نوشت این کتاب را حتما و در اولین فرصت مطالعه کنید.

۰ نظر ۲۷ آذر ۹۷ ، ۰۰:۱۷
سین الف

لینک خبرگزاری پانا:

http://www.pana.ir/news/85298

لینک خبرگزاری ایسنا:

http://orumiyeh.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=21452

لینک های خبر گزاری پلیس:

o     نمونه گزارش تصویری تشییع جنازه شهید عبدالملکی در بانه: http://news.police.ir/News/photoNews.do?Id=286614

o     نمونه خبر کار شده موجود در آرشیو سایت خبرگزاری پلیس:

http://news.police.ir/News/fullStory.do?Id=283404

http://news.police.ir/News/fullStory.do?Id=286644


۰ نظر ۱۱ دی ۹۶ ، ۰۱:۳۲
سعید اصلانی

سالگرد شهادت سید مصطفی امسال هم آمد و گذشت و من هنوز در حسرت یک دیدار مجدد ... شاید...
مطلب زیبایی به قلم سید رضا مختاری برادر شهید بزرگوارم سید مصطفی مختاری در مورد این شهید نگاشته شده و من اونو از سایت طبشن برداشتم. پارسال آقای مختاری یک کامنتی در وبلاگ گذاشته بودن که کامنتشون رو یادگاری نگه داشتم اما نمیدونستم چه نسبتی با سید من دارن امسال فهمیدم که اخوی ایشون هستن به هر حال واسشون آرزوی توفیق دارم. دعوت میکنم متن موجود در ادامه مطلب رو بخونید یا حد اقل اون قسمتی که مربوط به تفحص شهید هست رو حتما بخونید. 
ان شاء الله امسال نیت میکنم دعوت شم برم سر قرار
هویزه یادمان شهدا آرامگاه ابدی پیگر مطهر شهید بزرگوار سید مصطفی مختاری
به تبرک شهید مختاری اسم نشریه جدیدمون رو اخلاص می زاریم و در شماره اولش حتما یه مطلب ویژه در مورد گروه اخلاص داریم.
التماس دعا

۰ نظر ۲۷ دی ۹۵ ، ۰۴:۰۲
سین الف

هژمونی تشییع یک مدافع حرم

همین دیشب بود که دراتوبان یک آمبولانس  را دیدم که با  چنتا اسکورت در حال حرکت بود با پرس و جو فهمیدم یک جوان ایرانی دیگر در سوریه به شهادت رسیده است. حقیقتا در همه این سال ها که بحران سوریه آغاز شد با دیده شک به آن نگاه کردم فتنه ای بود برای خودش با این داعش هم در واقع دیگر شوربای خاورمیانه تکمیل شد.

یکی دوسال پیش در همان ابتدای بحران ها قبل از آنکه نیرو های ارتش آزاد با بشار اسد اعلام جنگ کنند من دو تصویر را کنار هم گذاشتم یکی نوشته بود تنکس راشیا و دیگر یک پرچم عربستان در دستش بود حقیقتا مردم سوریه هرچیزی که آن روز ها میخواستند این را نمیخواستند که کشورشان به وضع امروز دچار شود.

به نظر خود من هم یک دیکتاتوری قدرتمند و منظم بسیار مفید تر از دموکراسی های ضعیف امروزی است. صدام ( گرچه ظلم های زیادی به مردم ایران و حتی مردم عراق کرد) توانسته بود یک دیکتاتوری منظم را در عراق حاکم کند جنگ های داخلی برای سالها برچیده شد رفاه نسبی بر مردم حاکم بود. یکی از کارهایی که بعد از صدام آسیبش به ایران هم رسید یکی همین ریز گرد هاست صدام سالیانه بیابان های عراق را مالچ پاشی میکرد که این کار به نفع ایران نیز بود. اما شما در کنار این دموکرات ترین کشور جهان را بگذارید... آمریکا

آمریکابدهکاراست . بدهکار از آینده خرج میکند ... یکی حساب کرده بود اگر میانگین حقوق سالانه هرآمریکایی n باشد و این عدد هنگفت بدهی را تقسیم بر جمعیت آمریکا کنیم می بینیم که برای چند نسل آینده مردم آمریکا برای تمام عمرشان هم کار کنند نمی توانند این مبلغ را بپردازند.حالا این قوی ترین دموکراسی دنیاست فکر کنید در مراکز فساد سیاسی در پاریس و رم و آتن و ... چه ها که نمیگذرد.

اشکال من نه به مردمی است که علیه بشار اسد قیام کردند و نه به ارتش آزاد که اقدامات مسلحانه را شروع کردند. اشکال من نه به شهدای مدافع حرم است که ناموس شیعه (حرم اهلبیت) رادر خطر دیدند و انصافا ازجان مایه گذاشتند و اجرشان با صاحب امرشان. اشکال من نه به بشاراسد است و کسانی که میخواهند یا نمیخواهند او در قدرت بماند.

اشکال من به مسئولینی است که قدرت تصمیم گیری داشتند و هشت سال جنگ فرسایشی را به کشور تحمیل کردند. و اکنون نمیدانم این جنگ نیابتی را کی تمام خواهند کرد. سخنان موافقان جنگ های نیابتی را شنیده ام.

-آقا در سوریه و عراق نرویم جلویشان فردا باید در تهران با آنها بجنگیم.

حرفتان متین و کاملا هم تایید میکنم اما دیروز شرایطی بود که میشد همان جنگ نیابتی امروز شروع نشود. دیروز میشد کاری کرد که زبده ترین خلبانان جهان از نیروی هوایی ایران بروند و در عملیات ها شرکت کنند نه اینکه جوانان زبده وطن را بفرستیم جلو توپ و خمپاره داعش و النصره و ختی خودی ها.

امروز در این هژمونی تشییع به این فکر میکردم که خون این جوانان به واقع بر ذمه کیست؟؟الله اعلم

سینالف پنجم تیر 94

۴ نظر ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۴
سعید اصلانی