زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

وب نوشت شخصی سعید اصلانی

زیر آسمان

سلام به وبم خوش اومدید اینجا پاتوق نوشته ها و یادداشت هامه امیدوارم از نظراتتون بهرمندم کنید.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات» ثبت شده است

ریاست محترم جمهوری منتخب ایران، جناب آقای دکتر روحانی

سلام

پس از روز های دلهره آور انتخابات که با رای منطقی ملت در حمایت از عقلانیت خاتمه یافت بر آن شدم تا نامه ای به شما بنگارم و در آن از بیم و امید های آینده ی این سرزمین سخن گویم.

در ابتدا از امید ها بگویم، امید هایی که به آبادی ایران زنده نگه داشته اید. شاید ندانید انتخاب شدنتان جلوی این سخن چند نفر را گرفته که بگویند این سرزمین جای ماندن نیست. باید رفت و این خاک و خاکستر نشینان آن را به خودشان واگذاشت. نه اینگونه نیست اینجا سرزمین مادری من است. ایران را وا نمی گذارم تا عده ای هر چه بخواهند با آن بکنند. و این شمایید که پس از زمینه سازی آیت الله هاشمی رفسنجانی و خط شکنی جناب حجت الاسلام سید محمد خاتمی اکنون طلایه دار این قوم اید. فلذا دامنه ی تاثیرات شما چه مثبت و چه منفی در این چهارسال دوم خلاصه نخواهد شد. بلکه شما با عمل کردن به وعده ها یا عمل نکردن به آن ها تاریخ هزار ساله ی آینده ی این سرزمین را می نگارید. که البته همه مان امیدواریم به انجام وعده ها چرا که یار سفر کرده مان خیالش راحت بود از بلوغ ایران، از اینکه سرزمینمان دست نامحرمان خائن نمی افتد.

اسلام دموکرات ترین دین جهان است. آنجا که می فرماید إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم. این ما هستیم که درجه خوشبختی یا شقاوت خود را تعیین میکنیم. اصلاحات عنصر ضروری حیات ایران است و آنقدر کار نکرده هست که از امروز تا ده نسل هم باید همه تلاشمان را بکنیم تا به آرمانشهرِ ایرانشهر برسیم.

جناب آقای روحانی مردم ایران از هر قوم و نژاد و تفکر و طبقه، اسلام رحمانی را عمیقا باور دارند و به قول سید محمد خاتمی عزیز اصلاحات غیر دینی و لائیک را نه باور دارند و نه می خواهند. اسلام رحمانی در جهان شناخته شده نیست. غربی ها معتقدند اسلام مکتب ترور است و کسانی که به آن ها مسلمان خوب میگویند کسانی هستند که به قوانین مکتب ترور عمل نمیکنند.

جناب آقای روحانی نماینده ی اسلام رحمانی باشید. سفیر حضرت مهربانی ها پیامبر خدا که در اوج اقتدار دشمنانی را که بد ترین توهین ها را به ایشان کرده بودند را می بخشد و به آنان امان نامه میدهد. بگذارید مردم جهان با مردم مسلمان ایران آشنا شوند. دیوار های فرهنگی که دور ایران کشیده شده را فرو بریزید و ایران را به جهان نشان دهید.

جناب آقای روحانی ! مردم یارانه چند برابر را پس زدند تا به شما بگویند اولویت های بالاتری وجود دارد. شما بهتر از من می دانید که وضعیت بیکاری و رکود در چه وضع است. و قطعا در پایان این چهارسال دوم انتظار است اقداماتی چشمگیر در این زمینه انجام شده باشد. اما مردم ایران معتقدند اولویت های بالاتری وجود دارد. ارتباطات فرهنگی با جهان در این چند سال آموخته های زیادی برای ما داشت. نمی دانم دوستانم در این مورد بخصوص چگونه فکر میکنند ولی من معتقدم اصلاح طرز تفکر و اصلاح جهان بینی از نان شب واجب تر است. چه بسا که گاه با اصلاح طرز تفکر نان شب سهل الوصول تر از سابق می شود. کودکی که عادت کرده از پس گردنش قاشق غذا را بچرخاند و بخورد چه بسا با تغییر نگرشش به زندگی راه ساده تری برای غذا خوردن کشف کند.

فرهنگ ایران نیاز به جراحی های اقتصادی و سیاسی پیچیده ای دارد که امیدواریم قسمتی اعظمی از بنیان های آن در دولت دوازدهم در اولویت امور قرار گیرد.

و اما گلایه ها

آقای دکتر در این انتخاب عمده مردم انتخاب خود را از بین دو تفکر غالب برگزیدند و کسی نمی داند اگر تفکر سومی وجود داشت نتیجه چقدر تغییر میکرد. در دوره تبلیغات بی اخلاقی هایی از سوی ستاد جنابعالی انجام شد که به چند نمونه مختصر اشاره میکنم:

·       انتخاب تیم مشاوران: قبلا در نقد های قبلی ام به شما نوشتم که متن سخنرانی هایتان ابدا مناسب نیست. و من این را زیر چشم مشاور هایتان می بینم همان ها که گفتند کاندیدا ها مثل سگ از مجری بترسند. در واقع سائر چیز هایی که ذیلا عنوان میکنم ریشه در همین ادبیات سخیف و طرز تفکر پیرامون آن دارد. امیدواریم با تصفیه و جایگزینی مشاورینی اندیشمند جلوی حاشیه های بی مورد و ایجاد چاله های عمدی در مسیر توسعه ایران گرفته شود.

·       ماجرای آقای حجت اشرف زاده در مشهد و ایده اینکه او را خرج انتخابات کنید ابدا مناسب نبود و اصولا آغازی که بر حقه و فریب سوار باشد راه به جایی نخواهد برد.

·       شعری که خطاب به امام رضا در یکی از ستاد های منصوب به حضرتعالی قرائت گردید موجب ناراحتی اقشاری از مردم مسلمان گردید. لازم بود اگر نه اینکه برخورد و توبیخ های شدید حداقل برای به دست آوردن دل کسانی که ناراحت شدند از این کار چند جمله ای می فرمودید.(در فضای بدون تنش بعد از انتخابات این کار آسان تر است.)

·       برخورد نامناسب عواملی که خود را منتسب به شما می دانند با پدر شهید مدافع حرم در یکی از مساجد تبریز در روز انتخابات از مواردی است که نیاز اکید به پیگیری دارد به عنوان یک اصلاح طلب حامی جنابعالی با شنیدن خبر فوق عمیقا متاثر شدم و تا حصول نتیجه آن را پیگیری خواهم نمود.

·       در مورد اشکالات وارده به هیات برگزاری انتخابات مبنی بر کمبود تعرفه ها در برخی نقاط شفاف سازی شود.

در پایان سخنی که خیلی ها به شما گفتند را تکرار میکنم. همان چیزی که در مشهد سر بسته گفتید. مردم کارشان را انجام دادند حالا نوبت شماست.

یکی از اصلی ترین دلایلم دراین انتخابات از رای به جنابعالی باز بودن دستم در انتقادات بود. فلذا در عین ابراز علاقه قلبی نسبت به شما و بنا به دستور خود جنابعالی تیغ تیز نقدم را به تنها ارگان پاسخگوی کشورم میگیرم تا اصلاح شود هر که در او غش باشد. به امید ایرانی آزاد و آباد.

سینالف

یکشنبه آخرین روز اردیبهشت 1396

 

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۴۷
سعید اصلانی

دوستان پیگیر مطالب من  می دانند شیوه من در این وبلاگ ابدا کپی پیست نیست. اما هفته پیش که در جواب اینکه کدام کاندیدای ریاست جمهوری اصلح تر است به بچه ها میگفتم که به خودمان بستگی دارد. اگر من و شما روزانه صبح ها زود بیدار شویم و کتاب بخوانیم و فلان و بهمان آن وقت بحث صلاحیت کاندیدا ها موضوعیت پیدا میکند و اصولا اگر همه مردم ایران این کار ها را انجام دهند قطعا سطح کاندیدا ها جبرا ارتقاء یافته و زمینه های مطالبه گری ایجاد می شود وگرنه اصولا انتخاب این یکی و آن یکی چنان تاثیر عمیقی که ایران را سوئیس کند نخواهد داشت.
ناخود آگاه یاد این متن از دکتر سریع القلم افتادم. این توصیه ها به شدت به انتخابات مربوط هستند آن ها را جدی بگیرید.

روحانی، احمدی نژاد ، خاتمی ، رضا پهلوی ، هاشمی رفسنجانی هیچ فرقی ندارند وقتی من عوض نشوم

خاتمی و هاشمی و احمدی نژاد و روحانی و … چه فرقی دارند وقتی ما خودمان مردمان آگاه و درستی نیستیم؟

یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه ، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی یا توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی یا حمله به غذای نذری یا شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابل دوربین، ریختن زباله در کوچه و خیابان و طبیعت، جا زدن و جلو زدن در صف ، با رتبه‌ی نخست جستجوی سکس … چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟

من پیشنهاد می کنم ملت هشت سال انتخابات را تعطیل کنند و اجازه بدهند هر کسی که می‌آید همینجور ادامه دهد . بعد خودشان با حوصله این موارد را تجربه کنند :

اول : ایرانی ها لطفا روزی یک بار(یا دست کم یک روز در میان) حمام بروند.

دوم : ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون ، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.

سوم : هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد ، اگر شده یالثارات!

چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند … حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!

پنجم : رانندگان به جای فاصله ی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از پنجاه کیلومتر در هیچ شرایطی تجاوز نکند.

ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.

هفتم : بفهمیم که زرنگی ضایع کردن حق دیگران نیست بلکه ، رعایت حقوق دیگران ، رسیدن به حقوق خودمان است؛ هر کس به اندازه ما حق دارد و وقتش با ارزش است

هشتم : بفهمیم که اگر صاحب یک بوتیک هستیم شغل ما بوتیک دار است یا اگر راننده تاکسی هستیم شغل ما راننده است . نه اینکه همه دزد و کلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط بعنوان برای راهی به رسیدن به کلاهبرداری استفاده کنیم . به شغلمان احترام بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای کسی باشد که شغلش دزدی است.

نهم : مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها ، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست.

دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست.

یازدهم : ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند (مثل ژاپنی‌ها) و دهانشان را تا یک ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند. خلاصه این که ظرفیت برد دیگران و شکست خودمان را به دست بیاوریم؛ سعی کنیم جدا از برد یا باخت، باارزش بشویم!

دوازدهم : ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری و نوع حرف زدن سیاستمداران، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست. همین!

سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند.

به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشدو در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد.

چهاردهم: تمرین کنیم که میانبری که ممکن است ذره‌ای کسی را دلخور کند، مصداق بارز دزدی است؛ حتی‌المقدور میانبر نزنیم.

پانزدهم: در هنگام رانندگی، بین خطوط حرکت کنیم و خطی را انتخاب کنیم که متناسب با سرعت ماست - در عین سادگی، این از همه کارهای دیگه سخت تره!

شانزدهم: این آخری از همه سختتر است و اینکه دروغ نگوییم .

همانطور که فکر می کنیم عمل کنیم . فراموش نکنیم ریا که اکنون عادت و عرف جامعه شده است درواقع یک بیماری اجتماعی و از آسیب شناسی بسیار جدی برخوردار است.

عزیزان، کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما ، همان سرزمینی که هنگام قرائت سرود ای ایران ای مرز پر گهر ، موهای گردنه مان سیخ میشود و دچار دل لرزه مطبوعی میشویم ، در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان ایفا می کنیم.

دکتر محمود سریع القلم استاد دانشگاه

۱ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۲:۱۵
سعید اصلانی


آیت الله هاشمی رفسنجانی شاید پر تنش ترین چهره انقلاب باشد. از لبه های پرتگاه های خودی و غیر خودی ها بگیر تا عامل ثبات شدن کاندیداتوری اش در انتخابات 92، از نقش تعیین کننده اش در انتخاب رهبری تا نماز جمعه معروف خرداد 88 و از رد صلاحیت شدنش تا ریاست عالی ترین مجمع نظام.
نمیدانم تاریخ چگونه زندگی این مرد را خواهد نگاشت مردی که دایه انقلاب بود
موقوفه ی انقلاب بود
عالیجناب سرخ پوش / گنیجینه اسرار نظام/ امیر کبیر زمان سردار سازندگی/ حاج آقا خاطره ...

هر چه که بود
اما من او را اینگونه می شناسم. مردی که سیاست را کیاست میکرد.
من او را این گونه می شناختم:
"ظلم است ظلم بزرگی است اگر به فردای این کشور فکر نکنیم... فردا ممکن است ما نباشیم ولی فرزندانمون که هستند آینده که هست ایران که هست ستون های فردا را باید امروز بنا کنیم فردا دنیا شتابی دارد که باید آهنگ آن را امروز شروع کنیم. همیشه آرزو و امید داشتم در زمان حیاتم ببینم که دست هایی توانا تر این امانت را از ما تحویل بگیرند و ما بنشینیم و ببینیم و خدا را و مردم را شکر کنیم..."
من او را مردی میشناختم که بقول عزیزی ایران و مردم ایران و این انقلاب و این نظام مانند مردمک چشمش بود. پس تا آخرین لحظه حیاتش از مواضعش کوتاه نیامد و بازنشسته نشد و در کناری ننشست...
من او را برای همیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی رضوان الله تعالی علیه می شناسم.

۰ نظر ۱۹ دی ۹۵ ، ۲۳:۴۸
سین الف